نظریه عدم امکان شناخت حقیقت اشیاء از دیدگاه ملاصدرا
مرتضی جعفریان، احد فرامرز قراملکی
تهران
بهار و تابستان/1393
دانشگاه پیام نور
مسئله این پژوهش، تحلیل دیدگاه ملاصدرا در نقد نظریه عدم امکان شناخت حقایق اشیاء و نیز بررسی انتقادی نظریه ملاصدرا در امکان شناخت حقایق امور است. ملاصدرا دو نظریه امتناع شناخت حقایق بسایط و امتناع شناخت حقایق همه اشیاء را نقد و تحلیل می کند. بنا بر نظر ملاصدرا، ماهیت را می شناسیم در عین آن که وجود را نمی شناسیم. این بدین معنی است که ما حقایق اشیاء را می شناسیم و عدم معرفت به همه لوازم اشیاء به سبب عدم علم به وجود آن هاست، نه عدم علم به ماهیت آن ها؛ عدم آگاهی ما به همه لوازم و آثار اشیاء معلول عدم علم به حقیقت وجود شیء است، اما بر اساس تعابیر مختلفِ رابطه ماهیت و وجود در حکمت متعالیه، امکان ندارد کنه ماهیت چیزی را بشناسیم و از حقیقت وجود آن بی خبر بمانیم؛ علاوه بر این که تحویل مفهوم حقیقت به ماهیت، در نظریه عدم امکان شناخت حقیقت، نارواست. تبیین رابطه وجود و ماهیت نشان می دهد که نمی توان بین علم به ماهیت یک شیء موجود خارجی و علم به وجود آن مرز عبورناپذیری قائل شد
حقیقت;وجود;علم حصولی;لوازم اشیا;ماهیت;علم حصولی(مقابل علم حضوری);ملاصدرا;امکان شناخت;
شناخت حدی;شناخت رسمی;علم حصولی(مقابل علم حضوری);فصل حقیقی;فصل منطقی;شی ء بسیط;شی ء مرکب;علم حضوری(مقابل علم حصولی);