اثر بخشی طرحواره درمانی بر تعدیل هیجان خواهی و تکانشگری زنان دارای تجربه خیانت
نام عام مواد
[پایان نامه]
عنوان اصلي به زبان ديگر
Effectiveness of schema therapy on sensation seeking adjustment and impulsiveness in women with experience of infidelity
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
دانشگاه علوم توان بخشی و سلامت اجتماعی
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۳۹۹
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۵۸ص..
یادداشتهای مربوط به کتابنامه ، واژه نامه و نمایه های داخل اثر
متن يادداشت
پیوست
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
19
نظم درجات
15
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۹/۱۰/۱۳
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
خیانت زناشویی یکی از عوامل اصلی فروپاشی خانواده و تعارضات زناشویی می باشد که پیامدهای روانشناختی بی شماری برای هر دو طرف زوجین دارد. پژوهش ها نشان داده اند که ویژگی های شخصیتی مختلفی می توانند پیش بینی کننده اقدام به خیانت باشند که از جمله این ویژگی ها می توان به تکانشگری و هیجان خواهی افراد اشاره کرد. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تکانشگری و هیجان خواهی زنان دارای تجربه خیانت صورت گرفته است. در این پژوهش از روش شبه آزمایشی تک موردی استفاده شده است. جامعه آماری شامل زنانی بود که در طول زندگی زناشویی خود مرتکب خیانت شده بودند و نمرات بالایی در دو پرسش نامه تکانشگری و هیجان خواهی گرفته بودند و در سال نود و هفت و نود و هشت به کلینیک های روانشناختی شهر شیراز مراجع کرده بودند. . از جامعه حاضر سه نفر از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند . هر 3 نمونه به منظور تعیین خط پایه پیش از شروع مداخله، توسط پرسشنامه هیجان خواهی زاکرمن- فرم پنجم، مقیاس تکانشگری بارت (BIS-11)، مقیاس طرحواره های ناسازگار اولیه(فرم کوتاه) به مدت سه بار به فاصله دو هفته، سنجیده شدند و پس از آن در 12 جلسه هفتگی 60 دقیقه ای شرکت کردند. در جلسات دوم، چهارم، ششم، هشتم، دهم، دوازدهم آزمودنی ها توسط پرسش نامه های مذکور مجددا ارزیابی شدند. نتایج تحلیل دیداری و اندازه اثر داده ها نشان داد که در مجموع طرحواره درمانی توانسته است بر کاهش نمرات هیجان خواهی موثر باشد.در سه خرده مقیاس بازداری زدایی، هیجان طلبی و حساسیت نسبت به یکنواختی کمترین میزان تغییر مربوط به آزمودنی 1 بوده است ودر خرده مقیاس تجربه طلبی در میانگین نمرات مداخله آزمودنی 3 نسبت به خط پایه تقریبا تغییری اتفاق نیفتاده است. درکاهش نمرات تکانشگری( بی برنامگی، تکانشگری شناختی و تکانشگری حرکتی) نیزطرحواره درمانی موثر بوده است، که بیشترین تغییر در تکانشگری حرکتی و کمترین اندازه اثر را در تکانشگری شناختی شاهد هستیم. طبق یافته های پژوهش طرحواره درمانی به طور کلی موجب کاهش نمرات طرحواره های ناسازگار اولیه نمونه ها شده است. در حوزه بریدگی و طرد بیشترین کاهش نمرات را داشته ایم که این تغییر در آزمودنی 2 بیشتر از بقیه بوده است. در حوزه خودگردانی و عملکرد مختل در هر سه آزمودنی ها کاهش نمره اتفاق افتاده که در آزمودنی 1 این تغییر جزئی بوده است. در حوزه محدودیت های مختل در آزمودنی 1 کمترین تغییر و در آزمودنی 2 بیشترین تغییر را میبینیم. در حوزه دیگر جهت مندی نیز طرحواره درمانی موجب کاهش نمرات آزمودنی ها شده است که این تغییر در آزمودنی 1 کمتر از بقیه است. در حوزه گوش به زنگی و بازداری بیش از حد طرحواره درمانی باعث افزایش نمرات هر سه آزمودنی نسبت به مرحله خط پایه شده است. کمترین تغییر نمرات میانگین مداخله نسبت به خط پایه در تمام حوزه های طرحواره درمانی مربوط به آزمودنی 1 است. در نهايت با توجه به يافته هاي پژوهش می توان گفت طرحواره درمانی روش موثري در کاهش هیجان خواهی و تکانشگری محسوب می شود و محورهاي مداخله می تواند براي پيشگيري از بروز مشکلات روانشناختی و پیامدهای آسیب زای خیانت و حفظ تداوم زندگی زناشویی اين گروه از زنان مورد استفاده قرار گيرد.واژه های کلیدی: طرحواره درمانی، هیجان خواهی، تکانشگری، زنان دارای تجربه خیانت
متن يادداشت
Infidelity is one of the main reasons of family breakdown and marital conflicts, which has countless psychological consequences for each member of the couple. Research has demonstrated that various personality characteristics, including impulsivity and sensation seeking, could predict infidelity attempts. The current study was conducted in order to examine the effectiveness of schema therapy on impulsivity and sensation seeking of women with experience of infidelity. A single subject quasi-experimental method was used in this study. The statistical population included women who had an affair during their marriage and had scored high in impulsivity and sensation seeking questionnaires, and had visited mental clinics in Shiraz during the years of 97 and 98. Three women were chosen via convenience sampling from this population. In order to determine baselines, prior to the intervention, all three participants were measured by the Zukerman sensation seeking scale (V form), the Barratt Impulsiveness scale (BIS-11), and the early maladaptive schema questionnaire (short form) for three times every two weeks. Afterwards they participated in 12 weekly one-hour sessions. Participants were measured again by the same questionnaires during the second, forth, sixth, eighth, and tenth sessions. Results of visual analysis and data effect size demonstrated that overall, schema therapy was able to effectively reduce sensation-seeking scores. In the three subscales of inhibition, thrill seeking, and boredom susceptibility, participant 1 showed the smallest differences in scores, and in the experience seeking subscale, for participant 3, there were no differences in mean intervention scores compared to baseline. Schema therapy was also effective in reducing impulsivity scores (non-planning, attentional, and motor impulsiveness), with highest score differences and the smallest effect size in motor impulsiveness. According to the results, overall, schema therapy was able to reduce early maladaptive schema scores in the participants. The biggest decrease was observed in disconnection and rejection scores, with participant 2 having the highest change in scores compared to others. All three participants showed a decrease in impaired autonomy and performance scores, with minor changes in participant 1. For the impaired limits subscale, participant 1 and 2 showed the smallest and biggest changes in scores respectively. Schema therapy was also able to reduce other-directedness scores in participants, with the least changes observed in participant 1. Schema therapy also increased over vigilance/inhibition scores in all three participants compared to their baseline. The smallest change in mean intervention scores compared to baseline in all schema therapy areas were observed in participant 1. Finally with regards to the research results, it could be concluded that schema therapy is an effective method for decreasing sensation seeking and impulsivity, and the intervention axes could be used to prevent psychological problems and harmful consequences of infidelity, and help with the preservation of marital life in these women. Keywords: Schema therapy, Sensation seeking, Impulsivity, Women with experience of infidelity
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
موضوع مستند نشده
هیجان خواهی
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )