مدل شناختی علائم منفی اسکیزوفرنیا و مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی با و بدون اصلاح شناختی در مبتلایان به اختلال اسکیزوفرنیا
نام عام مواد
[پایان نامه]
عنوان اصلي به زبان ديگر
The cognitive model of negative symptoms of schizophrenia and comparison of the effectiveness of recovery-oriented cognitive–behavior therapy with and without cognitive remediation in patients with schizophrenia
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
دانشگاه علوم توان بخشی و سلامت اجتماعیThe University of Social Welfare and Rehabilitation Sciences
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۴۰۰،
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۳۳۷ص.
یادداشتهای مربوط به کتابنامه ، واژه نامه و نمایه های داخل اثر
متن يادداشت
پیوست
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
20
نظم درجات
05
زمان اعطا مدرک
۱۴۰۰/۱۱/۱۶
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
Introduction and Objectives: Negative symptoms are responsible for a significant part of the schizophrenia-related disease. The present study investigated the cognitive model of negative schizophrenia symptoms and the effectiveness of cognitive-behavioral therapy based on recovery with and without cognitive remediation in people with schizophrenia. Methods and Tools: In the first phase of the study, 85 people with schizophrenia were tested to hypothesize that dysfunctional beliefs mediate the relationship between neurocognitive deficits and negative symptoms and disability. Also, in the second phase of the study, according to the model presented in the first phase, recovery-oriented cognitive–behavior therapy with cognitive remediation and recovery-oriented cognitive–behavior therapy was performed on 28 people with schizophrenia with predominantly negative symptoms in a clinical trial. Results: The results of the first phase showed a moderate to strong correlation between dysfunctional beliefs, neurocognitive deficits, negative symptoms, and disability (r ≤ 0.84 15 0.15; p <0.01, p <0.05). These results support the Hierarchal component model (HCM) of the cognitive model of negative symptoms. Our results indicated that the disability in schizophrenia is mediated through dysfunctional beliefs, neurocognitive deficits, and negative symptoms pathway. Further, dysfunctional beliefs have a crucial role in this pathway. Also, the second phase of the study showed that recovery-oriented cognitive–behavior therapy techniques based on improvement at the clinical level and with cognitive remediation therapy at the cognitive level and thus the interaction of both treatments at different levels to improve negative symptoms, disability, quality of life, reduce dysfunctional beliefs, enhance mental health recovery, recovery, level of hope, and neurocognitive deficits such as processing speed, attention/vigilance, working memory, verbal learning, reasoning, and problem-solving, and social cognition were effective. However, the effectiveness of recovery-oriented cognitive–behavior therapy with cognitive remediation was similar to recovery-oriented cognitive–behavior therapy. Conclusion: Targeting the vicious cycle of dysfunctional beliefs can improve disability in patients with schizophrenia. It also seems that despite the effectiveness of recovery-oriented cognitive–behavior therapy with cognitive remediation, more research is needed on the additive effect of these two interventions.Keywords: The cognitive model, schizophrenia disorder, negative symptoms, recovery-oriented cognitive–behavior therapy, cognitive remediation (CR)
متن يادداشت
زمینه و هدف: علائم منفی مسئول بخش قابلملاحظهای از بیماری مرتبط با اسکیزوفرنیا است پژوهش حاضر به بررسی مدل شناختی علائم منفی اسکیزوفرنیا و اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی با و بدون اصلاح شناختی در مبتلایان به اختلال اسکیزوفرنیا پرداخته است. روش و ابزار: با استفاده از رویکرد مدل مولفهای سلسله مراتبی و مدل معادلات ساختاری در فاز اول مطالعه در 85 نفر از مبتلایان به اختلال اسکیزوفرنیا این فرضیه مورد آزمایش قرار گرفت که باورهای ناکارآمد چه میزان بین نقصهای عصبشناختی، علائم منفی و ناتوانی عملکردی نقش میانجی و سهم مهمی دارند. در فاز دوم پژوهش طبق فرمولبندی بر اساس مدل ارائه شده در فاز اول درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی با اصلاح شناختی و درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی بر روی 28 نفر از مبتلایان به اختلال اسکیزوفرنیا با علائم منفی غالب در قالب کارآزمایی بالینی انجام شد. یافته¬ها: نتایج فاز اول همبستگی متوسط تا قوی بین باورهای ناکارآمد، نقایص عصبی شناختی، علائم منفی و ناتوانی عملکردی نشان داد (0.15 ≤ r ≤ 0.84; p < 0.01, p < 0.05). این نتایج از مدل مؤلفه سلسله مراتبی مدل شناختی علائم منفی پشتیبانی میکند بدینصورت که ناتوانی عملکردی در اسکیزوفرنی از طریق باورهای ناکارآمد، نقایص عصبی شناختی و مسیر علائم منفی تحت تأثیر قرار میگیرد و باورهای ناکارآمد نقش مهمی در این مسیر دارند. همچنین فاز دوم پژوهش نشان داد که تکنیکهای درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی در سطح بالینی و درمان شناختی اصلاح شناختی در سطح شناختی و در نتیجه تعامل هر دو درمان در سطوح مختلف برای بهبود علائم منفی، ناتوانی عملکردی، کیفیت زندگی، کاهش باورهای ناکارآمد، بهبودی، نقایص عصبشناختی از قبیل سرعت پردازش، توجه/ هوشیاری، حافظة کاری، یادگیری کلامی، استدلال و حل مسئله و شناخت اجتماعی اثربخش بود. با این حال اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی با اصلاح شناختی در مقایسه با درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی مشابه بود. نتیجه¬گیری: هدف قرار دادن چرخه معیوب باورهای ناکارآمد میتواند ناتوانی عملکردی را در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بهبود بخشد همچنین به نظر میرسد با وجود اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی با اصلاح شناختی در زمینه اثر همافزایی این دو مداخله پژوهشهای بیشتری لازم است.کلیدواژه: مدل شناختی، اختلال اسکیزوفرنیا، علائم منفی، درمان شناختی رفتاری مبتنی بر بهبودی، اصلاح شناختی
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
موضوع مستند نشده
اختلال اسکیزوفرنیا
موضوع مستند نشده
schizophrenia disorder
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )