تأثیر 12 هفته تمرین ترکیبی بر بیان ژن های التهابی و ضد التهابی در PBMC زنان یائسه مستعد سرطان پستان
نام نخستين پديدآور
مریم حیدریان
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
تربیت بدنی و علوم ورزشی
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۴۰۲
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۲۱۷ص.
مواد همراه اثر
سی دی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
دکتری
نظم درجات
فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
زمان اعطا مدرک
۱۴۰۲/۰۶/۲۲
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
چکیدهمقدمه: تخمین زده شده است حدود 30 تا 40 درصد از بروز سرطان¬ها را می¬توان از طریق تغییر در سبک زندگی و عوامل خطرهای محیطی جلوگیری کرد. چاقی احشایی و عملکرد نامناسب تخمدان¬ها در زنان یائسه باعث ایجاد التهاب با درجه خفیف (LGI) و اختلال در بیان واسطه¬های التهابی و ضد التهابی شده که یکی از ریسک فاکتورها در بروز سرطان پستان (BC) می¬باشد. بنابراین، به نظر می¬رسد LGI منجر به افزایش استرس اکسیداتیو و افزایش آسیب به DNA شده و زنان یائسه را در معرض خطر بالاتری از BC قرار میدهد. در این بین، زنانی که مستعد BC هستند، اغلب انگیزه بیشتری برای کاهش خطر دارند. برخلاف استراتژیهای کاهش خطر پرهزینه و تهاجمی مانند ماستکتومی، تغییرات در سبک زندگی مانند فعالیت ورزشی ممکن است به کاهش خطر BC و همچنین سایر بیماریهای تهدیدکننده در زنان، از طریق تغییر در سطوح التهاب کمک کند. مواد و روش¬ها: این مطالعه پانلی از نشانگرهای زیستی التهابی و ضد التهابی را، قبل و بعد از مداخله تمرین ترکیبی 30 زن یائسه چاق (با بیش از 12 ماه از آخرین سیکل قاعدگی، BMI>25 kg/m2، نمره خطر پنج ساله مدل گیل بالاتر 66/1 و 66≥E2) ارزیابی کرد. برای این منظور، آزمودنی¬ها به طور تصادفی در دو گروه کنترل (15n=،CG) و تجربی (15n=،TG) قرار گرفتند. از افراد گروه تجربی خواسته شد که پروتکل ترکیبی را به مدت دوازده هفته (5 روزدرهفته) (تمرین استقامتی 3 روز در هفته با شدت 50 تا 85 درصد ضربان قلب بیشینه، تمرین قدرتی 2 روزدر هفته با شدت 50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه ) انجام دهند. پانل نشانگرهای زیستی شامل اندازه-گیری سطوح استرادیول آزاد (FE2)، گلوبولین متصل شونده به هورمون جنسی (SHBG) و بیان اینترلوکین-10 (IL-10)، عامل تغییر رشد بتا (TGF-β)، میکرو آر ان ای 221/222 (miR-221/222) بود و شاخص¬های عملکردی (قدرت،VO2max، انعطاف پذیری و تعادل) اندازه¬گیری شد. تغییرات در سطوح و بیان نشانگرهای زیستی و شاخص¬های عملکردی هم در درون و هم بین گروه¬های کنترل و تجربی از طریق آزمون t-test مستقل و وابسته، کای دو، تحلیل واریانس(ANOVA) یک راهه و تکراری با عامل بین گروهی و تعقیبی توکی از طریق نرم افزار REST و SPSS25 در سطح معنی-داری 05/<0 P مقایسه شد.یافته¬ها: پس از مداخله، گروه TG کاهش توده چربی کل (FM) (%49/8-؛01/0P<) و افزایش توده بدون چربی (LBM) (% 5/3؛01/0P<) را تجربه کردند. علاوه بر این، FE2 در همین گروه به طور قابل توجهی در مقایسه با CG کاهش یافت (% 10/70-؛001/0=P)، در حالی که در سطوح SHBG شاهد افزایش قابل توجهی در مقایسه با CG بودیم (% 5/19؛002/0=P). بیان miR-222 در گروه TG نسبت به پایه در پاسخ به 12 هفته تمرین ترکیبی به طور معنیداری افزایش یافت (04/0=P) و در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی¬داری را مشاهده کردیم (02/0=P، 43/3=F) در حالی که بیان miR-221 در گزوه تجربی تغییری نکرد (69/0=P) و همچنین در مقایسه با گروه کنترل تغییر معنی¬داری را شاهد نبودیم (66/0=P، 28/0=F). میزان بیان 10IL- ( 95/0P=، 10/0=F) و TGF-β(97/0P=، 063/0=F) در گروه TG نسبت به کنترل تغییر معنی¬داری نداشت (05/0P>). علاوه بر این، پروتکل ترکیبی منجر به بهبود قابل توجهی از V̇O2max(% 92/26) تعادل (%54/22) قدرت فشردن دست (%50/20)، قدرت بیشینه اندام تحتانی (%00/39) و انعطاف پذیری (%70/69) در گروه تجربی شد(05/0P<). بحث و نتیجه¬گیری: به طور کلی، گروه TG در این مطالعه بهبود درترکیب بدنی و شاخص¬های عملکردی را تجربه کردند اما به طور قطع مشخص نشد که آیا تمرینات ترکیبی می¬تواند LGI را کاهش دهد یا خیر. نتایج اکثر مطالعات نشان میدهد که فعالیت ورزشی و سطوح پایینتر LGI میتواند خطر ابتلا به BC را در زنان یائسه کاهش دهد. با این حال، بر اساس بهترین حالت از دانش کنونی ما، با توجه به محدود بودن مطالعات و نتایج متناقض در مورد چگونگی تاثیر مداخله ترکیبی بر عوامل التهابی و ضد التهابی به ویژه miRNAs در جمعیت زنان در معرض خطر BC، بر آن شدیم که تأثیر 12 هفته تمرین ترکیبی را بر شاخص¬های LGI در زنان چاق مستعد سرطان سینه را بررسی کنیم. بنابراین، این مطالعه شواهدی مبنی بر تعامل پیچیده بین سطوح و بیان شاخص¬های التهابی و ضد التهابی و شاخص¬های عملکردی مرتبط با سلامت را در زنان یائسه ارائه میکند. از سوی دیگر، به نظر می¬رسد با توجه به اثر معنی¬دار تمرین ترکیبی بر بیان برخی از شاخص¬های منتخب به عنوان شاخص اپی¬ژنتیک درگیر در اختلالات ارتباط دهنده چاقی با سرطان پستان، می¬توان پیشنهاد کرد که می¬توان از تمرینات ترکیبی در راستای کاهش عوارض دوران یائسگی بهره برد.
متن يادداشت
Abstract:An estimated 30–40% of cancers can be prevented through changes in modifiable lifestyle and environmental risk factors known to be associated with cancer incidence. Visceral obesity and improper function of ovaries in postmenopausal women cause low grade inflammation (LGI) and disorder in the expression of inflammatory and anti-inflammatory mediators, which is one of the important risk factors in the occurrence of breast cancer(BC) among women. Therefore, LGI can lead to higher oxidative stress and increased DNA damage and put postmenopausal women at a higher risk of BC. Women at known high risk for BC are often highly motivated to reduce risk. In contrast with costly and invasive risk reduction strategies such as mastectomy, lifestyle changes such as exercise may help decrease BC risk as well as risk of other life threatening diseases via a change in levels of inflammation. This study assessed a panel of inflammatory biomarkers both before and after a concurrent training intervention. In this study, 30 sedentary and obese postmenopausal women were recruited and randomly divided into concurrent training (TG, n=15) and control (n=15) groups. The participants took part in a 12 -week supervised intervention training (5 days/week), each session of which involved 60 minutes of strength training and 30 minutes of aerobic training. The panel of biomarkers included miR-221/222, interlukin-10(IL-10), Transforming growth factor beta(TGF-β), Sex Hormone Binding Globulin (SHBG), Free Estradiol (FE2) and physical performance (strength, VO2max, flexibility and balance) were measured. Shapiro–Wilk test was used to assess data distribution and when necessary logarithmic transformation was performed on non-normally distributed variables (P<0.05). t-test independent and Chi-squared tests were used with continuous and categorical variables, respectively, to compare groups at baseline. one-way ANOVA was utilized to compare changes between groups (concurrent training, and control group) across time (pre- and post-training intervention) in response to the 12 weeks of exercise training. Repeated-measures ANOVA was utilized to compare changes between groups (concurrent training, and control group) across time (pre- mid and post-training intervention) for physical performance. Tukey was the post hoc test performed when significant differences were found and the effect size (ES) was calculated as eta-squared statistic (η2) to verify differences among groups for pre-intervention vs post-intervention differences. Values are reported as mean and 95% of confidence intervals (95% CI). Statistical significance was set at P<0.05. Data were explored and analyzed using REST and SPSS25 package.In response to training, a reduction in total fat mass was found (-8.49%; P<0.01), while an increase in lean body mass was observed in the TG group (3.5%; P<0.01). Further, FE2 significantly decreased (−10.70%) in this group, while SHBG (19.5%) enhanced significantly (P <0.05). miR-222 (P=0.04) expression were significantly increased by 12 weeks of TG compared to baseline and compared to the CG, we observed a significant increase (P=0.02, F = 3/43) while, miR-221 level were not change during TG protocol (P=0.69) and compared to the CG, we did not see any significant change (P=0.66, F=0.28). There was no significant change in the expression of IL-10 (P=0.95, F=0.10) and TGF-β (P=0.97, F=0.063) in the experimental group compared to the control. Furthermore, this training led to a significantly improvement in terms of V̇O2max (26.92%), balance (22.54%), hand grip (20.5%), leg force (39%), and flexibility (69.70%).Overall, participants in the study experienced improved body composition but we could not definitely determine whether TG can reduce LGI or not. The majority of studies agree that increased training lower levels of inflammation can reduce a women’s risk of developing BC. Additionally, most studies have shown that TG is capable of improving levels of LGI. However, to our knowledge, considering the limited number of studies and conflicting results about how TG affects inflammatory and anti-inflammatory factors, especially miRNAs, in postmenopausal women at increased risk of BC, we decided to investigate the Effect of 12 weeks of TG on LGI in obese women prone to BC. Therefore, this study provides evidence of a complex interaction between the levels and expression of inflammatory and anti-inflammatory markers and physical performance in postmenopausal women. On the other hand, it seems that according to the significant Effect of TG on the expression of selected markers as epigenetic indicators involved in the disorders linking obesity with BC, it can be used TG as a non-pharmacological treatment method and also used it in order to reduce the Effects of menopause.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
The Effect of 12 weeks concurrent training on genes expression of inflammatory/anti-inflammatory mediators PBMC in postmenopausal women with breast cancer risk
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )