ارزیابی زمینهسازی تفاسیر اسلامي در شبهه اقتباس قرآن از عهدین با تاکید بر تفاسیر طبری، بغوی و بیضاوی
نام نخستين پديدآور
نجیبه عباسی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
الهیات و علوم اسلامی
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۴۰۲
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۳۵ص.
مواد همراه اثر
سی دی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
تفسیر و علوم قرآن
زمان اعطا مدرک
۱۴۰۲/۰۶/۲۸
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
موضوع مصادر قرآن کریم و شبهه اقتباس قرآن از عهدین، از مسائلی است که اغلب مستشرقان درمورد آن به تحقيق و پژوهش پرداخته و به تألیف کتب و مقالات درمورد آن همت گماردهاند. از میان مستشرقان عدهای به صورت مستقیم و عدهای بصورت ضمنی مسئله اقتباس قرآن از عهدین را مطرح کردهاند. این موضوع که قرآن کریم کتابی است که متن یا آموزههای آن از کتب پیشینیان بخصوص کتب عهدقدیم و عهدجدید اخذ شده و پیامبر اسلام از تعالیم و مکتوبات اهلکتاب در نوشتن قرآن بهره برده است. به نظر میرسد دو عامل مهم در ایجاد اینگونه شبهات نقش داشتهاند: اولی وجود پیشفرضهای ذهنی مستشرقان است، که گاه عامدانه و تنها با هدف اثبات نظریات خود، به تحقيق و پژوهش در زمینه مصادر قرآن پرداختهاند و عامل دیگر، وجود برخی مطالب در کتب تفسیری مسلمانان است که دستاویزی برای بیان نظریات نادرست مستشرقان را فراهم کرده است. بررسی این موضوع که تا چه اندازه منابع و کتب تفسیری مسلمانان در زمینهسازی شبهه اقتباس قرآن از عهدین، نقش داشتهاند، مسئلهای است که مورد بررسی و تحلیل پژوهش فعلي قرار گرفته است. نوشتار موجود میزان زمینهسازی تفاسیر اسلامی به ویژه تفاسیر اهل سنت را مورد تحلیل و بررسي قرار داده و به این نتیجه رسیده است که از میان تفاسیر اسلامی، تفسیر بيضاوي و تفسیر طبري، از کتبی هستند که در بیشتر موارد، مطالب مندرج در آنها مورد استناد مستشرقان قرار گرفته و در ایجاد شبهه اقتباس قرآن از منابع پیشین تأثیر بسزایی داشتهاند. تفسیر بغوی نیز از تفاسیری است که در تألیفات مستشرقان در این زمینه مورد استناد قرار گرفته است؛ اما میزان تأثیرگذاری تفسیر بغوی در مقايسه با تفسير طبري و بیضاوی در حد زیادی نمیباشد.
متن يادداشت
Abstract: The issue of the sources of the Holy Quran and the question of adapting the Quran from the old and new testaments is one of the issues that most orientalists have researched on. And they have written books and articles about it. Among the Orientalists, some directly and some implicitly raised the issue of adapting the Qur'an from the Testaments.The issue is, The Holy Qur'an is a book whose text or teachings are taken from the books of the predecessors, especially the books of the New Testament and the Old Testament, and the Prophet of Islam, had such borrowings from the teachings and scriptures of the People of the Book in writing the Qur'an. It seems that two important factors have played a role in creating such doubts: The first is the existence of the mental assumptions of Orientalists, sometimes they deliberately and only with the aim of proving their views, have researched the sources of the Qur'an and another factor is the existence of some content in the Muslim commentary books, which has provided an excuse to express the false views of the Orientalists. Investigating the extent to which Muslim sources and exegesis books have played a role in establishing the suspicion of the Qur'an being adapted from the old and new Testaments. It is an issue that has been examined and analyzed in the current research. The existing writing has analyzed and investigated the level of contextualization of Islamic interpretations, especially Sunni interpretations, and has come to the conclusion that, among Islamic commentaries, Al-Tabari and Al-Baidawi have had a significant impact on creating doubts about the Quran's adaptation from previous sources. But in the case of Al-Baghawi exegesis, we can not say the same things, but it is also one of the interpretations cited in the writings of Orientalists in this field.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
An Evaluation about Influence of the Islamic Exegesis, in casting doubts about Adaptation of the Quran from the New and Old Testaments (With an emphasis on Tabari, Beidawi and Baghawi exegesis)
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )