مرگ به معنای انتقال از عالمی به عالم دیگر است. مرگ، تنها گذرگاه جهان غیب است و قانونی عمومی و قطعی است که شامل همهی انسانها میگردد. ماهیت مرگ را برخی نیستی میپندارند و برخی تولدی دوباره و براین باورند که فلسفه مرگ این است که عامل برقراری عدالت توزیعی امکانات دنیا بین گذشتگان و آیندگان و همچنین عامل نشاط و سرزندگی است و نیز دنیا با توجه به ویژگی¬های آفرینشی انسان نظیر عدالت طلبی، جاودان¬خواهی، هدفمندی و حقیقت¬جویی شایستگی زندگی دائمی را ندارد. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان میکند»کُلُّ نَفسٍ ذَائِقَهُ المَوتِ؛ هرکس مرگ را میچشد». انسان یک ظرفیت نامتناهی دارد و این زندگی در بهترین حالت نیز قادر به پرکردن آن نیست، هم وجود این نوع زندگی در هندسه تربیتی خدا ضروری است و چارهای نیست و هم این زندگی لیاقت انسان را ندارد، پس مرگ راهحل این تناقص است. فرهنگ قرآنی، مرگ را برای همه انسانها امری ضروری و حتمی تلقی کرده است، به صورتی که گویا مرگ نقش فاعلی داشته و انسانها نقش انفعالی دارند، این نشان دهنده میزان سیطره و تسلط مرگ است و ناتوانی و عجز انسانها در برابر مرگ را خاطر نشان میکند.مرگ برای مؤمن و کافر هردو خیر است،مؤمن را از رنجهای دنیا، هوا و هوسهای نفسانی و وسوسه های شیطانی نجات میدهد و کافررا از انجام هرچه بیشتر گناه باز میدارد.در اندیشه اسلامی،مرگ فنا و نیستی معنا نمیدهد،بلکه آغاز زندگی نوین و پایدار است و سرنوشت سعادت بار یا شقاوت بار انسان بسته به عملکرد های او در این دنیا،از همان لحظه مرگش معلوم میگردد.مرگ یک تحول بزرگ تکاملی است زیرا روح از عالم مادی به اولین عالم معنوی وارد میشود و بسیاری از ضعف ها و نقص ها را پشت سر میگذارد و به کمالات اصلی و اولیه خود که در تنزّل از دست داده بود میرسد در هنگام مرگ همه ی انسانها به عوالم غیب و عالم آخرت مؤمن میشوند و همه حقایق عالم غیب جلوی دیدگان انها جلوه گر میشود و فرد فرشتگان مرگ را مشاهده میکند و در واقع مرگ لحظه ی رسیدن به یقین است.پیرامون مسئله¬ی مرگ شبهاتی وجود دارد نظیر این¬که اگر مرگ ملاقات پروردگار است، چرا ما از آن اکراه داریم؟ دلیل کراهت از مرگ این است که انسانها دنیای خود را آباد و آخرت خود را خراب کرده اند بنابراین کراهت دارند از اینکه منتقل شوند از آبادانی به سوی خرابه و اینکه ایمان و اطمینان قلبی به عالم آخرت ندارند و الا با ایمان کامل ممکن نیست اشتغال به امور دنیوی و غفلت از تعمیر آخرت و انسان مؤمن تنها به علت فوت لذت خدمت حق از مرگ کراهت دارد.انسانی که جاودانه طلب آفریده شده وعشق به بقاء دارد دردنیا میمیـرد؟انسان از طرفی آرزوی خلود دارد و از طرفی مرگ را نابود کننده این آرزو میداند در حالیکه آرزوی خلود خود نشانه نیستی ناپذیری است و اگر انسان زندگی موقت داشت آرزوی خلود به صورت میلی اصیل در او به وجود نمی آمد مشکل این است که محل جاودانه بودن را اشتباه گرفته است. انسانی که عدالت خواه است بدون آنکه به آن برسد در دنیا میمیرد؟ انسانها نمیمیرند که معدوم شوند بلکه میمیرند تا نتیجه انتخاب ها و اعمال خویش را ببینند و حکمت خداوند در خلقت انسان ایجاب می کند که کافران به جزای اعمال خود و نیکوکاران به پاداش اعمال خود برسند.ما دراین پژوهش که به روش توصیفی و تحلیلی و به صورت کتابخانهای مورد بررسی قرار خواهد گرفت، انتظار داریم تصویری روشن از فلسفه و چرایی مرگ ارائه و به شبهاتی که پیرامون آن مطرح است پاسخ دهیم.
متن يادداشت
AbstractDeath means transition from one world to another. Death is the only passage to the unseen world and is a general and definitive law that includes all human beings. Some consider the nature of death to be nothingness, and some consider it to be rebirth, and they believe that the philosophy of death is that it is the factor of establishing justice in the distribution of the world's facilities between the past and the future, as well as the factor of vitality and worldly happiness, They think that the world according to the creative characteristics of human beings, such as seeking justice. , eternalism, purposefulness and truth-seeking do not deserve that we live in it for ethernity. The Holy Qur'an expresses this truth as follows: "The whole soul has the tastes the death; Everyone tastes death." Man has an infinite capacity and this worldly life is not able to fill it even in the best case, both the existence of this type of life in God's educational geometry is necessary and there is no other way, and this life is not worthy of man؛ so death is the solution to this discrepancy. Quranic culture has considered death as a necessary and certain thing for all human beings, as if death has an active role and humans have a passive role, this shows the degree of control and dominance of death, and it shows the inability and helplessness of humans against death. Death is good for both the believer and the unbeliever, it saves the believer from the sufferings of the world, sensual whims and satanic temptations, and prevents the unbeliever from committing more sins. In Islamic thought, death does not mean annihilation and nothingness, but the beginning of a new life. and it is stable, and the fate of a person, full of happiness or full of misery, depending on his actions in this world, is known from the moment of his death. Death is a great evolutionary change because the soul enters the first spiritual world from the material world, and many weaknesses and He leaves behind the defects and reaches his original and original perfections that he lost in the descent. At the time of death, all people believe in the unseen worlds and the world of the hereafter, and all the truths of the unseen world are revealed in front of their eyes, and the person of the angels of death. and in fact death is the moment of reaching certainty .There are doubts about the issue of death, such as if death is meeting God, why are we reluctant to it? The reason for hating death is that people have made their world prosperous and their afterlife ruined, so they hate being transferred from prosperity to ruin, and that they do not have faith and confidence in the world of the hereafter, and only with complete faith is it possible to engage in worldly affairs and neglecting the repair of the hereafter, and a believing man has the right to hate death only because of the death of the joy of service. A man who was created with eternal desire and love for survival will die in this world? He knows that while the desire for solitude is a sign of inevitability and if a person had a temporary life, the desire for solitude would not arise in him as a genuine desire, the problem is that he has mistaken the place of being eternal. Does a person who wants justice die in the world without achieving it? Humans do not die to be annihilated, but die to see the results of their choices and actions, and God's wisdom in human creation requires that unbelievers receive the reward of their actions and the righteous receive the reward of their actions.If it is the cause of sweetness and cheerfulness of life, why do we get sad? Does a person who is eternally created and loves to survive die in the world? And is death the end of God's power and the victory of the agents of death on God's w In this research, which will be analyzed in a descriptive and analytical way and in a library form, we expect to provide a clear picture of the philosophy and why of death and to answer the doubts raised around it.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
The philosophy of the death, and some analysis of the doubts about it
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )