پیش بینی الگوی انتشار کربن در بخش کشاورزی ایران و بررسی پتانسیل کاهش آن بر اثر اعمال مالیات کربن
نام نخستين پديدآور
الهام شبانی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
کشاورزی
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۴۰۰
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۶۷ص.
مواد همراه اثر
سی دی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
دکتری
نظم درجات
مهندسی اقتصاد کشاورزی گرایش اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست
زمان اعطا مدرک
۱۴۰۰/۰۹/۳۰
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
انتشار گاز دی¬اکسید¬کربن در کنار سهم عمده¬ای که در گرم شدن دمای کره زمین دارد، آثار سوئی بر سلامت بشر داشته و خسارات اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی را متوجه کشورهای دنیا می¬کند. ایران طی دو دهه اخیر همواره در ردیف ده کشور با انتشار بالای کربن در جهان بوده است. همزمان با اینکه بخش کشاورزی در دنیا مقام دوم را در انتشار گازهای گلخانه¬ای دارد، در بخش کشاورزی ایران نیز، دی¬اکسید¬کربن بزرگترین آلاینده محیط زیست می¬باشد. طی سه دهه اخیر سرانه انتشار کربن در بخش کشاورزی ایران همواره بالاتر از سرانه انتشار کربن بخش کشاورزی جهان بوده است و به دلیل اثرات سوء زیست محیطی، سلامتی، اقتصادی و اجتماعی آن پرداختن به عوامل مؤثر بر انتشار کربن و سیاست¬های کاهش انتشار آن امری ضروری می¬باشد. از این رو، هدف اصلی این مطالعه پیش¬بینی الگوی انتشار کربن در بخش کشاورزی ایران و بررسی پتانسیل کاهش آن بر اثر اعمال مالیات کربن می¬باشد. برای این منظور، در ابتدا برای پیش¬بینی الگوی انتشار کربن مدل فراگیر چندگانه توسعه داده شد و برای بررسی دقت عملکرد مدل¬ها از نمودار تیلور بهره گرفته شد. اثر نابرابری درآمدی بر انتشار کربن با استفاده از رگرسیون چندکی در داده¬های پانل و اثر توسعه مالی بر انتشار کربن با استفاده از رگرسیون آستانه¬ای در داده¬های پانل مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی پتانسیل کاهش انتشار کربن بر اثر اعمال مالیات کربن از رهیافت گشتاورهای تعمیم یافته در داده¬های پانل بهره گرفته شد. برای انجام این مطالعات از آمار مربوط به 28 استان ایران طی دوره زمانی 95-1380 استفاده گردید. در نهایت، با توجه به اهمیت حل معضل انتشار کربن بصورت منطقه¬ای و انتشار بالای کربن در کشورهای اکو، عوامل مؤثر بر انتشار کربن در کشورهای عضو طی دوره زمانی 2014-1990 با استفاده از رهیافت¬های پانل پویا نظیر حداقل مربعات معمولی کاملا تصحیح شده، رهیافت انگل-گرنجر دو مرحله¬ای و رهیافت دومیتریسکو-هورلین بررسی گردید. نتایج مطالعه نشان داد که بین مدل¬های مورد استفاده در مطالعه، مدل فراگیر چندگانه بر اساس معیار کمترین فاصله از نقطه مشاهدات، دقیق¬ترین مدل برای پیش-بینی الگوی انتشار کربن بخش کشاورزی است. مقادیر پیش-بینی شده برای ده سال آینده نشان از سیر صعودی انتشار کربن دارد. بین متغیرهای مورد بررسی، مصرف انرژی دارای بالاترین اثر بر انتشار کربن بود. اثر نابرابری درآمدی بر انتشار کربن وابسته به سطح تولید ناخالص داخلی سرانه در استان¬ها بود. برای چندک میانه، پس از سرانه تولید ناخالص داخلی برابر 32/765 میلیون ریال، انتقال ثروت از افراد ثروتمند به افراد فقیر منجر به کاهش انتشار کربن می¬گردد. از این رو، افراد فقیر نسبت به افراد ثروتمند، نرخ نهایی انتشار کربن بالایی دارند و به لحاظ زیست محیطی، سیاست افزایش درآمد در بخش کشاورزی به سیاست توزیع مجدد درآمد ارجحیت دارد. اثر توسعه مالی بر انتشار کربن وابسته به نسبت اعتبارات از تولید ناخالص داخلی بود و بعد از گذشت این سهم از 47/22 درصد، افزایش تأمین مالی منجر به افزایش انتشار کربن می¬گردد. طبق نتایج مطالعه، گازوئیل با کشش قیمتی 26/0- یک کالای کم کشش در بخش کشاورزی می¬باشد. به ازای هر ده درصد افزایش در قیمت گازوئیل، سرانه انتشار کربن 44 کیلوگرم کاهش می¬یابد. مطابق با معیارهای مورد بررسی، نرخ مالیات کربن از 15000 تا 61000 ریال تعیین شد. منحنی زیست محیطی کوزنتس در بخش کشاورزی ایران تأیید گردید. در کشورهای اکو، تولید ناخالص داخلی، مصرف انرژی و شهرنشینی اثر مثبت بر انتشار کربن داشت و فرضیه زیست محیطی کوزنتس مورد تأیید واقع شد. هم¬چنین یک علیت دو طرفه بین رشد اقتصادی و انتشار کربن وجود داشت. با توجه به نتایج مطالعه و اثر بسیار معنادار مصرف سوخت¬های فسیلی بر انتشار کربن، سیاست¬هایی نظیر مالیات کربن، حذف یارانه سوخت¬های فسیلی و انتقال آن به سمت تهیه انرژی¬های پاک نظیر پانل¬های خورشیدی، نوسازی و جایگزنی تجهیزات و ماشین آلات بخش کشاورزی با نوع کم مصرف آن و برق¬دار کردن چاه¬های کشاورزی برای کاهش مصرف سوخت¬های فسیلی توصیه می¬گردد. جهت کارایی بهتر سیاست توزیع درآمد به لحاظ زیست محیطی، پیشنهاد می¬شود که ابتدا سیاست¬های مناسب نظیر تشویق به تولید محصولات باارزش¬تر و بهبود قیمت واقعی محصولات و یا انتقال از شغل¬های کشاورزی به غیر کشاورزی جهت افزایش درآمد در بخش کشاورزی صورت گیرد. اعطای اعتبارات به بخش کشاورزی با نظارت بر جنبه¬های زیست محیطی صورت گرفته و شاخص نسبت اعتبارات به GDP نباید از مقدار 22 درصد بالاتر رود. بر مبنای نتایج به دست آمده توصیه می¬گردد که جهت کاهش انتشار کربن در کشورهای اکو، انرژی¬های پاک جایگزین انرژی¬های فسیلی گردد و برای تحقق این امر لازم هست که این کشورها به لحاظ مالی و تکنولوژیکی مورد حمایت سازمان¬های بین¬المللی زیست محیطی قرار گیرند. کارایی انرژی از طریق جایگزینی ماشین آلات کهنه با مصرف سوخت بالا با نوع کم مصرف آن¬ها افزایش یابد و جهت کاهش مهاجرت به شهرها امکانات رفاهی و اقتصادی در روستاها افزایش یابد.
متن يادداشت
AbstractThe emission of carbon dioxide (CO2), along with its major contribution to global warming, has adverse effects on human health and causes significant economic and social damage to countries around the world. Over the past two decades, Iran has always been in the top ten countries with high carbon emissions in the world. While the agricultural sector is the second largest emitter of greenhouse gases in the world, in the Iranian agricultural sector, CO2 is the largest air pollutant. During the last three decades, per capita CO2 in Iran's agricultural sector have always been higher than the per capita CO2 of the world's agricultural sector. Due to its adverse environmental, health, economic and social effects, addressing the factors affecting CO2 emission and policies to reduce its concentration, is necessary. Therefore, the main aim of this study is to predict the pattern of CO2 emissions in Iran's agricultural sector and to investigate the potential role of a carbon tax on CO2 emission reduction in this sector. For this end, the Inclusive Multiple Model (IMM), was initially developed to predict the CO2 emission pattern, and the Taylor diagram was used to evaluate the performance accuracy of the models. The effect of income inequality on CO2 emissions was investigated using panel quantile regression and the effect of financial development on CO2 emissions was explored using panel threshold regression. The panel GMM approach also was used to investigate the potential role of a carbon tax on CO2 emission reduction. The sample of 28 provinces of Iran during 2001-2016 was used in this study. Finally, due to the importance of solving the problem of regional CO2 emissions and high CO2 emissions in ECO countries, the factors affecting CO2 emissions in member countries during the 1990-2014 using dynamic panel approaches such as FMOLS, the two-stage Engle-Granger and the Dumitrisco-Hurlin approach were investigated. The results showed that among the implemented models, the IMM, based on the criterion of the lowest distance from the observation point, is the most accurate model for predicting the CO2 emission. The forecasted values for the next ten years indicate an upward trend in CO2 emissions. Among the studied variables, energy consumption had the highest effect on CO2 emissions. The effect of income inequality on CO2 emissions was dependent on the level of per capita GDP in the provinces. For the middle quantile, after the per capita GDP equals 765. 32 million rials, the transfer of wealth from rich to poor leads to a reduction in CO2 emissions. Hence, the poor have higher marginal properties to emit than the rich ones. From an environmental point of view, the policy of increasing income in the agricultural sector takes precedence over the policy of income redistribution. The effect of financial development on carbon emissions was dependent on the ratio of credits to GDP, and after this share of 22.47%, an increase in financing leads to an increase in CO2 emissions. According to the results, diesel with a price elasticity of -0.26 is a low-elasticity commodity in the agricultural sector. For every ten percent increase in diesel prices, per capita carbon emissions are reduced by 44 kilograms. According to the studied criteria, the carbon tax rate was set from 15000 Rials to 61000 Rials. Environmental Kuznets curve hypothesis in Iranian agricultural sector was confirmed. In ECO member countries, GDP, energy consumption and urbanization had a positive effect on CO2 emissions. The Environmental Kuznets curve hypothesis was confirmed in ECO member countries. There was a two-way causality between carbon emissions and economic growth. Based on the significant effect of fossil fuel consumption on CO2 emissions, policies such as carbon taxation, elimination of fossil fuel subsidies and transferring them to providing clean energy sources such as solar panels, renovation and replacement Agricultural equipment and machinery with low energy consumption ones, and electrification of agricultural wells is recommended to reduce the consumption of fossil fuels. In order to improve the efficiency of income distribution policy from environmental aspect, it is suggested that appropriate policies such as encouraging the production of more valuable products and improving the real price of products or transferring from agricultural to non-agricultural jobs to increase income in the agricultural sector. Financing the agricultural sector should be done under the supervision of environmental aspects and the ratio of credit to GDP should not exceed 22%. Based on the results for ECO countries, it is recommended that in order to reduce carbon emissions, clean energy sources be replaced with fossil fuels, and to achieve this end, it is necessary that these countries be financially and technologically supported by international environmental organizations. Increase energy efficiency by replacing old machines with high fuel consumption with their low-consumption type, and increase welfare and economic facilities in rural areas to reduce migration to cities are suggested.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
Prediction of Carbon Emission Pattern in Iran's Agriculture Sector and Investigation the Potential Reduction of CO2 by Imposing Carbon Tax
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )