دکارت به عنوان پدر فلسفه جدید از بزرگترین فلاسفه دوره مدرن به شمار می رود و طبیعی است که در تاریخ فلسفه جدید و معاصر غرب، جایگاهی بس بزرگ و تأثیر گذار دارد .لذا پرداختن به هر مفهومی از مفاهیم کلیدی این فیلسوف نقشی بسزا در شناختن ابعاد فکری اش دارد .یکی از این مفاهیم، مفهوم شهود است .دکارت با تکیه بر این مفهوم نظام مابعدالطبیعی اش را پی افکنده است و به تعبیر خودش نقطه ی ارشمیدسی ساختار فکری اش) یعنی کوژیتو (بر این مفهوم مبتنی است .از سوی دیگر، دکارت با اذعان به عقل سلیمی که به همه آدمیان به یک میزان اعطا شده، کوشید تا علم را به عنوان یک کل منسجم، از تفاسیر رمزآلود سده ی شانزده و هفده وارهاند .از نظر دکارت علم دارای سه شرط اساسی وحدت(unity)، محوضت (purity)و یقین ((certaintyاست که این شرط اخیر حاصل نمی شود مگر بر پایه عقل سلیمی که همه چیز را واضح ومتمایز ادراک نماید .البته دکارت برای این مفهوم از مترادفات دیگری همچون نور طبیعی، نور طبیعت و نور عقل نیز بهره برده است .این مترادفات نشانگر تحول فکری دکارت در مورد این مفهوم است، چرا که بافت موضوع ایجاب میکرد که الفاظ دیگری برای این واژه استفاده کند .در قواعد دکارت در پی ریاضی کردن علوم است و بنابراین از لفظ شهود استفاده میکند اما در دیگر آثار همچون تأملات و گفتار در روش و اصول فلسفه و جستجوی حقیقت از مترادفات دیگر آن .اما این شهود تنها نیست بلکه شهود به چیز دیگری نیاز ندارد و آن هم استنتاج است .ما می کوشیم در این رساله بر چند نکته محوری در مورد این مفهوم بپردازیم که آنها عبارتند از ۱) جایگاه شهود در میان پیشینیان ۲) معنای شهود در فلسفه دکارت ۳) رابطه میان شهود و روش دکارتی۴)رابطه میان شهود و شک دکارتی ۵)تفاوت معنای شهود در آثار مختلف دکارت ۶) میزان استنتاج گرایی دکارت ۷) رابطه شهود و استنتاج در فلسفه دکارت
متن يادداشت
mentioned synonyms. We try in this dissertation, to deal with some central points as follows: 1)intuition for ancient Greeks 2)meaning of intuition in Descartes' philosophy 3)relationship between intuition and method in Cartesian philosophy 4)relationship between intuition and doubt in Cartesian philosophy 5)different meanings of intuition in different works of Descartes 6)deduction in Descartes' philosophy relationship between intuition and deduction in Descartes' philosophy -Descartes as the father of modern philosophy is one of the greatest philosophers of the modern era, and as a result of this fact, it is natural that he has occupied a very important and impressive place in the new and contemporary history of western philosophy. Thus addressing each of his philosophical key concepts has an important role in recognizing the different intellectual dimensions of his system o thought. One of these concepts is the notion of intuition, on which Descartes based his metaphysics and considers it as a pivot of his Archimedean point, i.e. Cogito ergo sum. On the other hand, by appealing to gift of reason that God has equally given to all men, Descartes tries to save science as a coherent whole from all the sixteenth and seventeenth centuries' mysterious interpretations. For him, science has three conditions: unity, purity and certainty, the last of which cannot be attained unless on the basis of good sense that understands clearly and distinctly all things. Of course, Descartes uses some other synonyms like as natural light, the light of nature, and the light of reason, for the good sense that indicate of his development of thought. In Regulae, he uses of term 'intuition' because seeks to mathematicize all sciences, but in Meditations on First Philosophy, Principles of Philosophy, and Search for truth, invokes to other above
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )