راسل و ویتگنشتاین به عنوان نمایندگان نخستین فلسفه تحلیلی، علاقه زیادی به زبان و پژوهشهای زبانی دارند .هر دو به عنوان یک اتمیست منطقی علاقمند به پژوهش درباب رابطه زبان و واقعیت هستند .ولی باید توجه کرد که نحوه ترسیم رابطه زبان و واقعیت نزد آن دو ، تا حدودی ، با هم فرق می کند .عوامل زیادی در این امر موثر هستند که از مهمترین آنها می توان به نگاه متفاوت آنها به منطق اشاره نمود .جالب توجه است که نتیجه نگاه متفاوت آنها به منطق، تفاوت نگاه آنها به واقعیت را نیز رقم می زند .راسل و ویتگنشتاین بر این عقیدهصاند که فلسفه همان تحلیل منطقی گزارهصها به اجزاء تشکیل دهنده نهایی آنصهاست و این اجزاء قالب های سازنده واقعیت را نمایش می دهند .تفاوت آنصها در اینجاست که راسل تحلیل منطقی خود را از طریق نظریه معرفت شناختی آشنایی پیش می برد، ولی ویتگنشتاین در تحلیل منطقی خود بیشتر به طرح کانت نظر دارد .به عبارت ساده تر، راسل فکر می کند که اجزاء تشکیل دهندهصی واقعیت باید اشیایی باشند که می توان از طریق ادراک مستقیم با آنصها آشنا شد، ولی ویتگنشتاین، همانند کانت، به دنبال شرایط امکان بازنمایی زبانی واقعیت است .هدف اصلی او این نیست، که همانند راسل، ماهیت دقیق اشیا را ثابت کند بلکه او می خواهد بگوید که وجود اشیا و اوضاع اتمی شرط اصلی بازنمایی واقعیت است
متن يادداشت
Russell and Wittgenstein, as the representatives of analytic philosophy, had a great interest in language and linguistic investigations. Both of them, as logical atomists, were interested in studying about relationship between language and reality. But it should be Saied that their modes of describing the relationship between language and reality are, somewhat, different. Clearly, one of the most important factors producing this differences is their different views of logic, so that, their having different views of reality is the result of their having different views of logic. Although, Russell and Wittgenstein had believed that philosophy is logical analysis of propositions to their ultimate ingredients and which represent the constitutive forms of reality, they have some differences in their common view: while Russell executes logical analysis in the course of his epistemological theory of acquaintance, Wittgenstein carries out it, independently, to show only possible conditions of representation of language. Broadly speaking, Russell asserts that the constitutive parts of reality should be things that we can acquainted with them through direct perception, and Wittgenstein, by denying that, focuses only to conditions of possibility of language.
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )