امکان بزه دیدگی پس از مرگ از نظر فقه جزایی و حقوق کیفری ایران
نام نخستين پديدآور
/راضیه غفاری نقنه
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: الهیات و علوم اسلامی
تاریخ نشرو بخش و غیره
، ۱۳۹۵
نام توليد کننده
، راشدی
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
فقه و حقوق اسلامی
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۴/۰۶/۱۵
کسي که مدرک را اعطا کرده
تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
در شریعت اسلام، انسان اشرف مخلوقات و جانشین خداوند بر روی زمین است .در مقام تشریع احکام، نه تنها حیات انسان مورد توجه و احترام است و سلب آن موجب ثبوت قصاص یا دیه میصباشد، بلکه پس از مرگ نیز مورد عنایت، احترام و حمایت کیفری شارع مقدس قرار داشته و هر گونه تعرض به انسان مرده حرام و مستوجب مجازات دانسته شده است .بر این اساس جرایم علیه مردگان به دو قسم مادی و معنوی تقسیم میصشود .در جرایم مادی علیه مرده، قصد اولیه، آسیب رساندن به جسم میت است و در این راستا احکام مربوط به هر یک از جرایم سوزاندن، تشریح، تمثیل و سرقت)سرقت کفن، اموال قیمتی مدفون، سرقت جسد و یا اعضای مرده (مطرح است .جرایم معنوی علیه مرده نیز که قصد اولیه در ارتکاب آن، صدمه زدن به جسم مرده نبوده، بلکه هتک حرمت، لذتصجویی و اغراضی از این قبیل است، میصتواند علیه جسد میت و یا علیه حیثیت وی متصور باشد که در نتیجه قذف، زنا و لواط با میت تابع احکام ارتکاب این افعال با اشخاص زنده است .با این تفاوت که وصف عنف بودن یا اکراه نسبت به دو جرم اخیر بیصمعنا و غیرقابل تصور می-باشد .در خصوص احکام جاری توهین و افتراء نسبت به مرده نیز بین حقوقصدانان اختلاف است و ظاهر آن است که احکام این جرم نیز همانند اشخاص زنده باشد .نشان دادن این که مرگ پایان بخش شخصیت انسانی نبوده و در نتیجه روشن ساختن احکام متصور بر جرایم علیه مرده و بیان مجازات هر یک با استعانت از ادله وارده، کتب فقهی و قوانین کیفری ایران و استنتاج کرامت انسانی مطلق اشخاص در نظر شارع، از اهداف اصلی این تحقیق است که به روش توصیفی ـ تحلیلی، با ابزار گردآوری اطلاعات کتابخانهصای و نرم افزارهای علوم اسلامی میصباشد
متن يادداشت
In the religion of Islam, man is considered to be superior to all the other creatures and also Gods deputy on earth. Accordingly, in the Islamic laws, not only is human life important and its deprivation necessitates commensurate punishment, but also is his status after death. Even after death s/he is officially esteemed by the Islamic judge and any aggression against the body of the dead requires penal measures. Therefore, the crimes against the dead are divided into two kinds of material and spiritual crimes. In the material crimes in which damaging the corpse has been the primary motive, the precepts corresponding to autopsy, dismemberment, immolation and theft (of shroud, of valuables buried with the dead, of the corpse or its limbs) have been proposed. In the spiritual crimes, in which the primary motive has not been damaging the body, but defiling, taking pleasure, and malice like that, offence could be deemed to be against the body and its dignity. In this case, offences of imprecation, incest, and sodomy with the body would be treated as in the laws pertaining to the living. The difference would be that the parameters of force and reluctance are meaningless in the case of the dead body. There is a difference of opinion among the Islamic authorities regarding the laws of insult and slander, but the predominant belief is that the judgement should be carried out as in the case of the living. The key objectives of this study are the illustration of the fact that physical death does not put an end to the human character, the explanation of the Islamic laws corresponding with crimes against the dead and the ensuing punishments according to the proofs presented from the Islamic jurisprudence and penal law of Iran and deduction of the absolute dignity of individuals in the Islamic judges sentence. This study uses the deductive-analytic method with the data collected from the libraries and Islamic sciences computer programs
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )