اخلاق، سپر قدرتمندی است که انسان همواره از زمان تشکیل جوامع بشری تا به امروز هم به آن اندیشیده وهم به کار برده است تا از خطرات و معضلات زندگی جمعی، خود و دیگری را برهاند. انسان، بطور قراردادی، بطور فطری، تحت فرامین دینی، تحت امور جبری و... ملزم به عملکردن به اخلاقیّات گردید تا هم زیست خود را توسعه دهد و هم مزاحم زیست دیگری نباشد. اهمّیّت اخلاق، چه در این معنا و چه در معانی دیگر، انکارناپذیر است و اذهان بشری را همواره به خود مشغول داشته است. پس اخلاق در همهی جوامع، تمدنها و ازمنه و ادوار دغدغهی جمیع انسانها بوده است امّا نقطهی عطف بازگشت توجّهات به اخلاق، به استناد تاریخ تفکّر، زمانی بود که سقراط موضوع اندیشه را به خود انسان متوجّه ساخت. در ادوار بعدی نیز این دغدغهی اخلاقی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز همچنان به قوّت خود باقیست. حتّی اگر در نتیجهی سختیهای زندگی مثل مشکلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و...، عمل به اخلاقیّات کم شود باز هم هیچگاه از اذهان و افکار بشری حذف نخواهد شد. یکی از همین حوزههای فکری و نظری برّرسی اخلاق، فلسفهی اخلاق مقایسهای است که ما را بر این برمی¬انگیزد تا به مقایسهی نظریّات اخلاقی دو فیلسوف یا دو جریان بپردازیم و وجوه اختلاف و اشتراک آنها را بدست بیاوریم.در این پایاننامه موضوع مقایسه، نظریّات اخلاقی علّامه طباطبایی و نظریّات اخلاقی جریان مارکسیسم ایرانی، خاصّه با محوریّت آراء احسان طبری است. پس از این مقایسه، آنچه که بدست می¬آید مشترکاتی از این قبیل است که هر دو اخلاق¬شناسی خاستگاه اخلاق را غیردینی تشخیص می¬دهند، دیدگاهشان تا حدّی نسبی¬گرایانه است، اجتماع و جامعه، بعنوان بستر بروز و ظهور اخلاق، در هر دو نظریّه مورد توجّه و تأیید است. برخی از نقاط اختلاف میان آن¬ها از این قرار است که علّامه با فطرت¬گرایی خود را حدّاقل در نوعی از اخلاق (مثلاً دینی) از نسبی¬گرایی صرف در اخلاق رهانده است، اخلاق در اندیشه¬ی احسان طبری در حصار ایدئولوژی طبقه¬ی حاکم است امّا در علّامه طباطبایی با دیدگاهی منعطف¬تر تابع فطرت، امور درونی انسان، طبیعت انسان، ضرورت و نیازهای اجتماعی است...
متن يادداشت
Ethics, is a powerful shield that human beings have always thought of and utilized since the formation of human societies to save themselves and others from the dangers and problems off unified life. Man, conventionally, naturally, under religious orders, under coercive matters, etc., was obliged to practice ethics in order to both develop his life and not disturb another's life. The importance of ethics, both in this sense and in other senses, is undeniable and hass always occupied the human mind. So, ethics has been the concern of all human beings in alll societies, civilizations, trials and tribulations, but the inflection point in the return of attentionn to ethics, according to the history of wisdom, was when Socrates turned the subject of reasonn to man himself. In later periods, this ethical concern has been continuing and remains strong to this day. Even if, as a result of the hardships of life, such as political, economic, cultural,... problems, the practice of ethics is reduced, it will still never be removed from human minds and wisdom. One of these intellectual and theoretical fields of probing ethics, is the philosophy of comparative ethics, which compels us to compare the ethical theories of two philosophers or two currents and to find the differences and commonalities between them. In this dissertation, the subject of comparison, is the ethical theories of Allameh Tabatabaei and the ethical theories of Iranian Marxism, especially accompanied by the focus on the views of Ehsan Tabari. Following this comparison, what is obtained is such commonalities that both ethologies recognize or identify the origin of ethics as non-religious, their view or perspective is relativistic to some extent, and society as a platform for the emergence of ethics is considered in both theories and Confirmation. Some points or matters of difference between them are that Allama with innatism has freed himself from mere or pure relativism in ethics, at least in some sort of ethics (for example religious). In Ehsan Tabari's thought, ethics is in the fence of the ideology of the ruling or dominant class, but in Allama Tabataba'i with a more flexible point of view is subject to nature, human internal affairs or issues , human nature, necessity and social needs.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
Comparative Ethics Philosophy: Iranian Marxism (Ehsan Tabari) and Allameh Tabatabaei
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )