دین و دولت دو نهاد مهم و اثرگذار بر جوامع هستند که هریک به نحوی بر افراد و باورهای آنها تسلط و کنترل دارند .نهاد دین همواره باورهای درونی جامعه را در تسلط خود دارد و نهاد دولت سعی بر کنترل و ادارهی جامعه دارد .از این رو این دو نهاد به عنوان دو عنصر تاثیرگذار در کنترل جوامع، با یکدیگر وارد تعامل و همکاری میشوند.نهاد دولت برای اعمال قدرت و حاکمیت خود بر جامعه نیازمند نیروییمعنوی است تا به وسیلهی آن بتواند جامعه را همگون سازد و بر آن تسلط یابد .از این روحاکمان برای همراه ساختن مردم با خود و از بین بردن هرگونه قدرت دیگری در جامعه که بتواند در برابر نهاددولت ایستاده و با آن مبارزه کند، به نهاد دین متوسل میشوند تا با پیوند دین و سیاست، تناسبی بین این دو قدرت ایجاد کنند و استمرار حکومت را تضمین کنند .در این پژوهش روابط دو نهاد دین و دولت و چگونگی تعامل آنها در دورههای ساسانی و صفوی به عنوان دو حکومت بزرگ ایرانی مطالعه شدهاند.هدف پژوهشرسیدن به الگوی ساسانیان در پیوند دین و دولت است که پس از آنان در حکومتهای ایرانی تداوم یافته وقرنها بعد توسط صفویان بازتولید شده است.پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای تاریخی به شمار میآید و گردآوری اطلاعات از منابع تاریخی به شیوهی کتابخانهای انجام گرفته است .دادهها و اطلاعات بصورت کیفی و با روش تطبیقی متوازن تجزیه و تحلیلشدهاند .پس از مطالعه و بررسی پیشینهی بنیانگذاران دو حکومت ساسانی و صفوی، چگونگی استفادهی سیاسی از مظاهر دین توسط آنها و ادغام و همکاری نهادهای دینی با نهاد دولت مشخص شد که الگوی پیوند دین و دولت ساسانیان به رغم آنکه در قالب حکومتی زردشتی ایجاد شده است، در دورههای بعد از آنان بالاخص در دوران حکومت صفویان با همان ساختار و در غالب حکومتی شیعیتداوم یافته است .این مسئله، تداوم اندیشهی سیاسی ایرانی در پیوند دین و دولت از زمان ساسانیان را ثابت میکند.
عنوان قراردادی
عنوان قراردادي
بررسی تطبیقی مناسبات دین و دولت در دورههای ساسانی و صفوی [منابع الکترونیکی: پایان نامه]