ز همان نخستین قرون اسلامی، اهل لغت، نحویان، مفسران و فقها هر یک بر اساس ذائقه خود به بحث قرائات پرداخته اند و ما شاهد کتب فراوانی هستیم که این بحث را منعکس کرده اند . علمای اسلام در مسئله تواتر قرائات به دو گروه موافق و مخالف تقسیم می شوند .از مهمترین دلایل نقد نظریه انحصار انطباق روایت حفص از عاصم بر قرائت پیامبر اکرم، قابل جمع دانستن تواتر نداشتن قرائات مختلف با جواز قرائت به هر یک از آنهاست.بررسی نسخه های اصلی برخی از تفاسیر نشان می دهد که، قرائتی غیر از روایت حفص را محور تفسیر خود قرار داده اند، چنانکه در کشاف زمخشری و تفسیر جلالین قرائت ابوعمرو بصری و در منهج الصادقین روایت ابوبکر شعبه بن عیاش از عاصم محور تفسیر قرار گرفته است.در میان تفاسیر جامع شیعی مجمع البیان لعلوم القرآن از جهت پرداختن به قرائات و منابع گسترده آن بی نظیر است .طبرسی در برخی موارد روایت ابوبکر شعبه بن عیاش را در تفسیر خود متن قرار داده و بر محور آن، موارد اختلافات حفص را با روایت شعبه متذکر شده است .بررسی اختلاف قرائات در مجمع البیان از چهارده روایت مشهور قرائات سبع فراتر رفته و تا قرائات شاذ گسترش یافته است .با این همه پرداختن به اختلاف قرائات در مجمع البیان، بیشتر رویکرد علوم قرآنی دارد تا تفسیر و عملا چندان مدخلیتی در تفسیر نداشته است .این پژوهش به تحقیق موارد یاد شده در تفسیر مذبور پرداخته است و نظر به اینکه مفسران در تفاسیر ترتیبی غالبا مباحث مورد نظرشان را در اجزاء نخستین تفسیر می آورند، در این پژوهش، تفسیر شش جزء آغازین قرآن کریم در مجمع البیان مورد بررسی قرار گرفته است