جهان بینی یعنی تفسیر کلی در هستی بعضی که به جهان هستی می نگرند آنرا موجودی حرفه ای که پشتوا نه ای با شعور دارد؛ و بر اساس طرح شده و نظم و حسابی دارد؛ می یابند؛ این " جهان بینی الهی" می گویند. بعضی فکر می کنند که جهان هستی؛ نه طرح قبلی دارد نه طرح با شعور؛و نه هدف و نه حساب. این دید و طرز فکر را " را جهان بینی مادی" می گویند. پس جهان بینی همان تفسیر و دید کلی انسان درباره جهان هستی و انسان: جهان که یک الهی واقعی آشنا به مکتب می بینید؛ ماهیت از اویی دارد؛ به این معنی که واقعیت جهان مساوی است با " از او" بودن"او" آن چنانکه مثلا فرزند واقعیتی دارد که نسبت و اضافه ای با شخصی دیگر به نام پدر دارد؛ و یا مصنوع بشری و آن واقعیت یک نسبت و اضافه دارد با مخترع و سازنده آن؛ بلکه واقعیت و ماهیت جهان عین « از اوئی» و عین صدور؛ و عین تعلق و عین ربط و عین اضافه به « او» است معنی و مفهوم « آفرینش» و اینکه جهان یکی « مخلوق» خداوند است. جهان بینی یا جهان شناسی؛ به عبارت دیگر تعبیر و تفسیر انسان از جهان به طور کلی سه گونه است. یعنی از سه نوع منبع ممکن است الهام شود. علم فلسفه؛ دین؛ پس جهان بینی سه گونه است. علمی؛ فلسفی؛ مذهبی؛ توحید. درجات و مرتب دارد؛ همچنانکه شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. انسان همهء مراحل توحید در فرهنگ اسلامی یک معنای بسیار عالی و بلند و گسترده ای دارد؛دانشمندان ما آنرا به توحید در عبادت؛ توحید در ذات؛ توحید در صفات و توحید در افعال تقسیم کرده اند. توحید یعنی « یکی دانستن خدا و مبدا هستی است؛ اعتقاد به یگانگی « او» از هر جهت؛از جهت ذات؛ازجهت آفرینش؛از جهت اداره و چرخاندن هستی از جهت بندگی و پرستش یا راز و نیاز و نیایش و از جهت بسیار دیگر. 1-توحید ذاتی- یعنی شناختن ذات حق به وحدت و یگانگی. 2-توحید صفاتی- یعنی درک و شناسائی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یکدیگر. 3-توحید افعالی- یعنی درک و شناختن اینکه جهان با همهء نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسببات؛فعل او و کار او ناشی از اراده اوست. 4-توحید در عبادت- مراتب در سه گانه عبادت که در بالا گفته شد توحید نظری و از نوع شناختن است اما توحید در عبادت توحید عملی و از نوع ( بودن) و « شدن» است آن مراتب توحید تفکر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید ( بودن) و(شدن) راستین توحید نظری پی بردن به یگانگی خداست و توحید عملی(یگانه شدن) انسان است.توحید نظری ( دیدن) است و توحید عملی(رفتن)در میان مراتب توحید آنچه مفید است توحید عملی است و بس؟ 5- از میان این چهار نوع توحید؛ توحید افعالی و توحید عبادی مستقیمأ از آیات قرآن فهمیده می شود و به سادگی نمی توان به قرآن مربوط کرد اگر بدون آشنایی با بخشهای ظریف فلسفه و عرفان در قرآن بنگریم شاید حتی به یک آیه هم بر نخوریم که مستقیمأ این مفاهیم دقیق توحیدی را به ذهن ما می آورد. توحید ذاتی وصفاتی با همه دقت و ظرافتش از قرآن بیگانه نمی نماید در پرتو تفسیر یا تأ ویل، باآن مربوط می گردد. و توحید درست در نقطه ای مقابل شرک است:همه این الهه و معبودان را نفی کردن، تسلیم آن شدن، در برابر سیطره قدرت آنان مقاومت کردن.دل لز کمک و رعایت آنان بریدن و سرانجام، برنفی و طرد آنان کمر بستن... و همه وجود تسلیم خدا نشدن است. شرک یعنی به غیر خدا تکیه کردن، و به مخلوق خدا مقام خدائی دادن، قدرتی را در برابر قدرت خدا علم کردن . شرک یعنی: اطاعت بی چون و چرا از غیر خدا نمودن. شرک یعنی: هر گونه پرستش و گروه گرائی که در درگاه خدا نباشد. «ان شرّالدّواب عند الله الصم البکم الذّین لا یعقلون» بدترین جانوران در پیشگاه خدا(انسان) کر و لال است کسانی هستند که نمی اندیشند. پیام توحید تنها بدترین علت است که این پیام بند گسل به معنای: پذیرش خدا برای حاکمیت بر زندگی است . یعنی نفی هر مدعی دیگر.و املای بندگی اوست ... یعنی گسستن هر بند دیگر... و این است روح توحید و پر طپش ترین ابعاد آن. عدالتی که در قانون بشری باید رعایت شود و افراد بشر باید آنرا محترم بشمارند عدالت متکی بر دو چیز است: یکی حقوق و اولویتها یعنی افراد بشر نسبت به مقایسه با یکدیگر نوعی حقوق و اولویت پیدا می کند مثل کسی که با کار خود محصولی تولید می کند نوعی اولویت نسبت به آن پیدا می کند و موجودات در برابر او وظیفه و مسئولیت پیدا می کنند اما هیچ موجودی بر او حق پیدا نمی کند.