مقایسهی نظریهی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید بر باورهای دینی)
نام نخستين پديدآور
اکرم عسکرزاده مزرعه،علی علم الهدی،جلال پیکانی،سعید رحیمیان
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
نظریهی روال باورساز تجربهی دینی ویلیام آلستون و نظریهی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریههای اعتمادگرایانهاند. مشخصهی اصلی و وجه تمایز نظریههای اعتمادگرایانه از سایر نظریههای برونگرایانه در این است که این نوع نظریهها مؤلفههای اصلی نظریههای برونگرایانه و درونگرایانه را با هم جمع نمودهاند و ازاینرو، مبرّا از اشکالهای وارد بر نظریههای درونگرایانهاند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست میدهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهادهاند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوتهای مهمی دارند که آنها را از هم متمایز مینماید.براساس نظریهی روال باورساز تجربهی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربهی دینی، میتواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریهی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی میتواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست میآید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل میشود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعهای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب مینماید، امّا از طریق بهکارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را میپذیرد. در نظریهی آلستون، مؤلفهی مؤدّیبهصدق بودن با تبیینی پیشینی، جاینشین مؤلفهی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درونگرایانهی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت مینماید، ولی در نظریهی پلانتینگا، مؤلفهی ضمانت با تبیین پسینی، جاینشین مؤلفهی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درونگرایانه است.