در این مقاله آموزه شناخت فطری خدا، حس الوهیت، مفهوم اصلی این حس، وضعیت آن در قبل و بعد از هبوط، تأثیر گناه بر این حس و آثار معرفتی آن بر ذهن انسان در اندیشه جان کالون به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. شناخت خدا و توانایی داشتن چنین شناختی اساس معرفتشناسی دینی کالون را تشکیل میدهد. انسان در اصل به صورت خدا آفریده شده و از فطرت الاهی برخوردار است. آگاهی از وجود خداوند و شناخت او دو جنبه دارد. یکی ادراک اینکه خدا وجود دارد و دوم درک آنچه که از شناخت جلال او عاید انسان میشود. خداشناختی از خود را در قلب هر انسان قرار داده است. کالونآنرا «حسالوهیت» مینامد. شناخت خدا بهواسطه حس الوهیت دارای مؤلفههای شناختی– متافیزیکی و شناختی– اخلاقی است. او با این حس هم میتواند دریابد که خدایی هست و هم وظایف اخلاقی خود را در قبال خالق و همنوعان خود درک کند. اما نباید حس الوهیت را با تجربهدینی یا مواجههعرفانی با خدا یکی دانست. این حسناآگاهانهوغیرانتخابی، فراگیر، بالقوه، غیراکتسابیو ناآموختنیاست. کسانی که خداوند را نمیپذیرند به دلیل عدم پرهیزکاری و معصیت خداوند، این نور طبیعی را در خود خاموش کردهاند. حس الوهیت پس از هبوط ناقص و تباه گشته، اما کلاً نابود نشده است و میتواند با فیض خدا احیا گردد.