این رساله، مبانی و شیوه های تفسیری ما تریدی را مورد بررسی قرار داده است. تفسیر، عبارت است از تبیین مراد استعمالی آیات قرآن و آشکار کردن مراد جدی خداوند بر اساس قواعد ادبیات عرب و اصول عقلایی محاوره. علم تفسیر تاکنون فراز و نشیب های فراوانی را طی کرده است. دانشمندان در طول تاریخ با روش ها و گرایش های گوناگونی به تبیین و تفسیر قرآن پرداخته اند؛ از جمله: روش نقلی و عقلی و گرایش کلامی، فقهی و فلسفی. در قرن چهارم هجری دو دانشمند با انگیزة اصلاح و میانه روی در دو نقطة جهان اسلام ظهور کردند که بعدها دو مکتب کلامی به آن ها منتسب گردید: یکی ابوالحسن اشعری و دیگری ابو منصور ماتریدی. ماتریدی در زمینه های تفسیر، فقه و به خصوص کلام از صاحب نظران محسوب می شود. تأسیس فرقه کلامی ماتریدیه، پرورش شاگردان صاحب نظر و به جای گذاشتن آثار فراوان، از نکات قابل ذکر درباره ماتریدی است. با مقایسه اجمالی میان ماتریدیه و امامیه می توان نقاط مشترک فراوانی در مبانی و اصول این دو مذهب به دست آورد؛ از جمله: حسن و قبح عقلی، لزوم معرفت عقلی خداوند، مختار بودن انسان و تفسیر صفات خبری در علم کلام، استفاده از روش تفسیر عقلی در کنار روش های نقلی و.... در بخش دیگری از این رساله به مبانی تفسیری ماتریدی و منابع تفسیری او پرداخته شده است. مهم ترین مبانی تفسیری ماتریدی عبارت اند از: حجیت ظواهر قرآن، عدم تحریف قرآن، حجیت خبر واحد در آیات احکام و عدم حجیت آن در آیات اعتقادی، جواز تفسیر و تأویل، قائل شدن به تفویض برخی آیات و وجود مجاز، کنایه و استعاره در قرآن کریم. مهم ترین منابع تفسیری او عبارت اند از: قرآن کریم، عقل سلیم، احادیث پیامبر اکرم|، روایات محدودی از اهل بیت^، اقوال صحابه و تابعین و اقوال دانشمندان و مفسران پیش از خود. با توجه به منابع مورد استفاده ماتریدی، روش های تفسیری او نیز عبارت اند از: روش تفسیر قرآن با قرآن، روش تفسیر روایی که شامل احادیث پیامبر اکرم|، اهل بیت^ و اقوال صحابه و تابعین می شود و روش تفسیر عقلی و اجتهادی.