قرآن با صراحت، وحدت کتابهای نازله بر انبیاء و وحدت رسالت همه پیامبران را بیان می کند. قرآن اعلام می دارد که اصل کتابهای نازل شده نزد خدا یکی است و آن را «ام الکتاب و لوح محفوظ» می نامد. خداوند بر پیامبران «الکتاب» را نازل کرد تا براساس آن در اختلاف میان مردم حکم براند. قرآن تصدیق کننده تورات وانجیل معرفی شده است. به دلیل همین وحدت وحی و کتاب، قرآن عذاب واحدی را برای کسانی که به یکی از این کتابها کفر ورزیده اند در نظر می گیرد. بنابراین تفاوت میان ادیان در شرایع و فروع می باشد نه در گوهر و اصل آنها. از دیدگاه قرآن کریم، اموری چون توحید، معاد و عمل صالح از مشترکات ادیان محسوب شده اند، لذا ادیان می توانند در جو مسالمت آمیز کنار همدیگر قرار گیرند و پیروان ادیان با مطالعه تطبیقی به نکات مثبت یکدیگر پی ببرند؛ چون بر طبق نظر قرآن منبع و منشأ ادیان یکی است اگر چه با مرور زمان و مقتضیات زمان تفاوت های چشمگیر بین آنها به وجود آمده است. قرآن کریم الگوهای زیادی برای وحدت ادیان مطرح می کند؛ برای مثال، ابراهیم مؤسس مکاتب توحیدی معرفی شده است. به هر حال ما با داشتن دو اصل بسیار حیاتی برای « حیات معقول جمعی» حرکت می کنیم و همواره طرفدار طرح تنوعات مذهبی با کسانی که شایستگی ورود به تحقیق در آن تنوعات را دارند، هستیم. 1- فبشر عباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» یعنی باید حرف را شنید تا انتخاب احسن کرد 2- اصل همزیستی با مشترکات اساسی در دین الهی «لاینها کم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم» و به خصوص این آیه «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم» زمینه تدوین الهیات ناظر بر همه ادیان را فراهم می آورد. برخلاف پندار بعضی مستشرقان که وجود تشابهات میان معارف اسلام و مسیحیت و یهودیت را علت اخذ این معارف از سوی پیامبر اسلام از این دو دین می دانند این تشابهات بیانگر وحدت سرچشمه این سه دین است. آنچه با ارزش می باشد اسلام واقعی است و آن این است که شخص قلباً در مقابل حقیقت تسلیم باشد و روحیه حقیقت جویی داشته باشد. و همچنین کفر حقیقی که موجب شقاوت و عقاب می گردد چیزی جز عناد و میل به پوشانیدن حقیقت نیست. مواجهه قرآن با فرهنگهای زمان خویش نیز مواجهه بنیان کن نبود، بلکه مواجهه از نوع تعاطی فرهنگی بوده است.