در این پایان نامه ابتدا به فیلسوف برجسته ای همچون هیوم پرداخته می شود و مبانی فلسفی او مورد بحث قرار می گیرد. وی حصول معرفت را منحصرا در حدود منابع حسی قرار می دهد و در شناخت انسان، بیشترین نقش را برای عین قائل می شود. از نظر هیوم ذهن فقط کار دسته بندی داده های حسی را انجام می دهد . سپس به کانت پرداخته می شود که بسیاری فلسفه اش را ایجاد تعادلی بین دو مکتب تجربه گرایی و عقل گرایی می دانند . وی با تقسیم بندی بدیعی از احکام، به اثبات وجود قضیه ترکیبی پیشین می پردازد و سپس معتقد می شود که ذهن انسان دارای قوای سه گانه حس، و فهم و عقل است که هر یک در شناخت اعیان از صور پیشین محض خویش کمک می گیرند. در پایان نامه به قوه فهم بطور مفصل تری پرداخته شده است . در بخش آخر نیز به مقایسه ای هر چند کوتاه بین آرا معرفت شناسی کانت و آرا فلاسفه اسلامی در این زمینه پرداخته می شود/