مدت هاست که استادان و کارشناسان کوشش های بسیاری برای توسعه تفکر مدیریت اسلامی به عمل آورده اند. این کوشش ها اکنون در قالب کتاب ها و مقالات عمده ای قابل دسترس اند، اما امروزه ثابت شده است که بدون طرح مبانی نظری متناسب با تئوری های علم مدیریت نمی توان سیستم های عملیاتی اداره سازمان ها را براساس مبانی اسلامی طرح ریزی مجدد کرد. برای این منظور، نیاز است تا ترکیب نگرش اسلامی با دیگر نگرش های حاکم بر تئوری های مدیریت مورد مداقه قرار گیرد. این مقاله بر آن است تا با طرح نوعی گروه بندی نگرش های حاکم بر تئوری های مدیریت نتایج حاصل از ادغام نگرش اسلامی با نگرش های خاص مدیریت را ارائه و معرفی کند. بدین ترتیب، از مقوله «اسلامی کردن مدیریت» که بیشتر جنبه دستوری دارد، فاصله گرفته، به طرح وجوه اثباتی مدیریت اسلامی پرداخته می شود. نگرش اسلامی کمک می کند تا محور توجه مدیران به توسعه ارزش های اخلاقی برای تکامل نیروی انسانی سازمان تغییر یافته و نیز هدف فعالیت های سازمان رضایت الهی، یا تقرب به بالاترین حد کمال تعیین شود. بدین ترتیب، ویژگی هایی برای فرایند مدیریت (شامل برنامه ریزی، پاداش و کنترل) یا ارکان سازمان (مانند مدیران و کارمندان) تعیین می شود که چارچوب مدیریت اسلامی را شکل می دهند.