جان هیک، فیلسوف دین و الهی دان بزرگ مسیحی معاصر، در اندیشه های خویش از سنت مسیحی دور شده است. وی به رغم آنکه یک کشیش پروتستان است، آموزه تجسد الوهیت در مسیح را نمی پذیرد و می گوید، این آموزه هیچ معنای روشن و قابل فهمی ندارد. او در باب زبان دین، رویکردی واقع گرا برمی گزیند، اما واقع گرایی او از نوع کانتی و انتقادی است و برای تجربه های دینی، زبانی آمیخته به فرهنگ قایل است. در زمینه نجات و رستگاری، هیک اولین کسی است که نظریه کثرت گرایی را شکل رسمی و دانشگاهی عرضه می کند و انحصار نجات در کلیسا را می شکند. همچنین وی از آموزه اوصاف بی نهایت خداوند فاصله می گیرد و معتقد است که معلوم نیست مسیح این آموزه را تعلیم داده باشد. آموزه رویت سعیده نیز در اندیشه هیک دستخوش تاویل شده است.