کشف و شهود به عنوان منبعی از منابع معرفتی، رابطه آنها با عقل تعاضد است و از نظر عرفا راه رسیدن به حاق واقع تنها علوم کشفی است. اما حکما، فاصله میان عقل و دل را تقلیل داده اند و به هم افق بودن آنها اذعان نموده و حتی راه دل را قوی تر دانسته اند. حقانیت و معرفت زایی کشف و شهود با ادله ی نقلی و عقلی قابل اثبات است و در واقع مراد از علمی که در قرآن مطلوب است، همان علوم کشفی است انسان دارای جایگاه ویژه ای در عرفان اسلامی می باشد و انسان با توجه به این که نفحه ی ربانی می باشد تمامی حقایق در قلب او نهفته است، به طوری که اگر موانع و حواجب از روی دل برداشته شود به حقایق هستی دست پیدا می کند. ولی مکاشفات عرفا به صورت مطلق واقع نما و دارای عصمت نیستند؛ اختلاف نظر آنها با هم دیگر شاهد این مدعا است لذا کشف و شهود هم، مثل بقیه ی منابع معرفتی، باید میزان و منطقی داشته باشد تا به وسیله ی آن، صحیح از سقیم تمیز داده شود. بزرگان از عرفا به این امر حیاتی توجه نموده و موازینی را به عنوان منطق کشف و شهود بنا نهاده اند. آنان سه میزان را به عنوان موازین سنجش مکاشفات و مشهودات معرفی نموده اند که عبارتند از «میزان عام» که عبارت است از قرآن و سنت و «میزان خاص» که عبارت است از مرشد کامل و سومی «عقل» است که عبارت از ملکه ای می باشد که بعد از تزکیه ی دل، از علوم عقلی و فلسفی حاصل می گردد. عرفا جهت اصرار بیشتر بر حفظ سالکان از حیرت و سردرگمی، به واردات و خواطر قلبی هم پرداخته اند و خواطر را به الهی، ملکی، نفسانی و شیطانی تقسیم نموده اند و موازین و شاخصهایی جهت تمیز آنها ذکر نموده اند و حتی بعضی از عرفا مثل ابن عربی، به صورت موردی هم به بعضی از کشف نماها اشاره نموده اند