امروزه نظریه پردازی و تولید علم اصیل به عنوان یکی از اولویت های راهبردی کشور، در مرکز توجهات پژوهشگران و سیاست گذاران قرار گرفته است. تلاش برای دست یابی به یک جامعه علمی مولد و خلاق نیازمند شناخت دقیق و تفصیلی عوامل موثر بر فرآیند تولید علم است. در میان این مجموعه از عوامل، متغیرهای روان شناختی جایگاه ویژه ای دارند. روان شناسی علم قلمرویی نوظهور از خانواده علم پژوهی است که ابزارهای تجربی و چارچوب های نظری موجود در علم روان شناسی را برای مطالعه رفتار علمی دانشمندان و نحوه تاثیر متغیرهای روان شناختی بر آن را استفاده می کند. روان شناسی علم، از یک سو، عضوی از خانواده علم پژوهی است و از سوی دیگر، ریشه در سنت های نظری و پارادایم های خاص موجود در علم روان شناسی دارد. مقاله حاضر، روند ریشه یابی و توسعه تاریخی این قلمرو از علم پژوهی را دنبال می کند؛ به علاوه، چالش های موجود پیرامون مبانی معرفت شناختی روان شناسی علم را بررسی می کند.