در نگرش تنزیهی عارفان مسلمان، خدا حقیقتی برتر و والاتر از همه مخلوقات و صفات آنان و ذاتا متمایز از تمامی آفریدگان است. با وجود رابطه محبت و عشقی که نزد صوفیان میان انسان و خدا مطرح می شود، وجه غالب در خداشناسی عرفانی اساسا مبتنی بر تنزیه ذات حق تعالی است. در خداشناسی عرفانی مولانا جلال الدین بلخی، هیچ کس به کنه حقیقت خدا نمی رسد و ذات خدا به هیچ وجه بوسیله عقول و ادراکات بشری قابل شناخت نیست؛ از نظر مولانا، کنه ذات خدا در پرده «غیب مطلق» است و ادراکات بشری با توسل به قیاس و توهم و تفکر به جایی نمی رسد. با وجود این، مولانا درباره امکان یا عدم امکان شناخت خدا با آوردن تمثیل هایی پر معنا دو نگرش متفاوت «تنزیه گرا» و «تشبیه گرا» را مطرح می کند؛ او در نگرش تنزیهی، عقل آدمی را عاجز از شناخت ذات و صفات خدا می داند. در حالیکه در نگرش تشبیهی معتقد است که خداوند وجود خود را از طریق آثار و نشانه هایش برای انسان متجلی می سازد. به عقیده وی، انسان فقط از طریق ظهور آثار خداوند می تواند پرتوی از صفات حق تعالی را – در حد فهم خود- مشاهده نماید و در هر حال ماهیت حقیقی اوصاف کمال الهی بر هر کسی غیر از خداوند پوشیده است.
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
عنصر شناسه ای
مولانا;ذات و صفات الهی;تشبیه و تنزیه;تصوف(اعم);خداشناسی عرفانی;
تقسیم فرعی موضوعی
نشانه های خدا;خلوت گزینی;فنا;حضرت غیب مطلق;سالک;حضرات خمس;رویکرد تنزیهی در خداشناسی مولانا ;صفات کمالی خداوند;رویکرد تشبیهی مولانا در خداشناسی;آداب شرعی ;