گنوس واژه ای است یونانی به معنی دانش و معرفت و گنوستیسیزم به معنی مذهب گنوسی، نامی است برای برخی مکاتب دینی و آیینی، که نجات انسان را در گرو دستیابی به نوعی معرفت پوشیده و سری می دانستند که تنها در اختیار برگزیدگان قرار داشت. این مکاتب از حوالی دو قرن پیش از میلاد تا قرن دوم میلادی در منطقه شامات، به ویژه اسکندریه در مصر، فعال بودند و آموزه هایشان به شدت بر الهیات یهودی، مسیحی تاثیر نهاد و توانست، در حدود هزار سال بعد، عرفان اسلامی را نیز تحت تاثیر قرار دهد.برجسته ترین ویژگی نظری مکاتب گنوسی، اعتقاد به نوعی ثنویت بود که سر تا سر هستی از قلمرو الوهیت تا وجود انسان و ارکان جهان را در بر می گرفت. از این رو عقیده به دو خدا و تقابل میان روح و جسم انسان که معمولا با تشبیهات نور و ظلمت، خیر و شر و روح و ماده تبیین می شد، اساس آموزه های خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی گنوسی را پایه گذاری نموده است. به رغم مطالعات گسترده درباره تعیین خاستگاه مکاتب و عقاید گنوسی، این موضوع همچنان مبهم و مورد اختلاف محققان است. علت این امر حضور عقاید و فرهنگ های مختلف مانند ادیان شرقی-رمزی یونانی، آرامی، مصری، ایرانی و یهودی در آموزه های گنوسی است. اما بسیاری از محققان آموزه های ثنوی-اشراقی گنوسی را حاصل تاثیر پذیری این مکاتب از ادیان ایرانی دانسته اند، که قابل تامل است. هدف از این نوشتار بررسی نظریات مختلف درباره تعیین ریشه و خاستگاه مذهب گنوسی و اساس آموزه های نظری آن در باب خدا، انسان و جهان است.