یکی از مسائل مهم در حوزه عرفانپژوهی در دو قرن اخیر، مسأله ماهیت مکاشفه عرفانی است که بهصورت پراکنده در آثار حکما و عرفای مسلمان به آن پرداخته شده است. ملاصدرا نیز با رویکردی پیشینی و مبتنی بر آرای خود در نفسشناسی و جهانشناسی و با تأکید بر اصولی چون صیرورت اشتدادی نفس و اتحاد آن با مدرکات خود، تجارب عرفانی را واقعیتی معرفتزا میداند که در اثر تزکیه باطنی برای آدمیان حاصل میشود. در بیانات ملاصدرا میتوان به همان اوصافی دست یافت که برخی ذاتگرایان معاصر با رهیافت پسینی خود درباره مکاشفه عرفانی بدان رسیدهاند.اغلب یا همه مکاشفات شخصی ملاصدرا از سنخ مکاشفه معنوی و مشتمل بر آگاهی از حقایق کلی هستی است؛ چنانکه او اصول حکمت متعالیه مانند اصالت و وحدت شخصی وجود را محصول الهام غیبی میداند. با این همه، در آثار وی شواهدی هست که مبین ویژگیهای مشترک تجارب و مکاشفات عرفانی میباشند و از اینرو میتوان وی را در زمره ذاتگرایان محسوب کرد.