جهاني شدن و جنبش هاي انتقادي در هنرهاي تجسمي معاصر بعد از ۱۹۶۰
نام نخستين پديدآور
/ بهرنگ صمدزادگان
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
پيشرفت هاي روزافزون انسان در عصر مدرن چنان اغواگر بود که حتي هنرمندان را در سرخوشي غرق کرد. منيت انسان مدرن بر پايه باورهاي پسااومانيستي تا آنجا پيش رفت که ساختار اجتماع و فرهنگ نوين بر حول مرکز علم و نخبگان مدرن استوار شد. توده ها نيروهاي منفعلي تلقي مي شدند که موظف به تبعيت از نخبگان حوزه هاي مستقل دانش و فرهنگ بودند. در اين راستا هنر تمامي پيوندهاي خود با محيط پيرامونش را گسست و در مسير فرماليسم صرف پيش رفت. ديگر هنرمندان به مسايل و روايات همه فهم يا واقعيات اجتماعي نمي پرداختند. اکنون واقعيات دروني و ناديدني در مرکز توجه قرار داشتند و به اين ترتيب هنرهاي تجسمي در مسير ارتقاي فرم و انتزاع پيش رفتند. اما جدايي حوزه هاي نخبگي مدرن از امر اجتماعي تنها تا زماني گسترش يافت که پسامدهاي تمدن مدرن مردم را بدان بدبين نکرده بود و عليه آن نشورانده بود. پس از آن حوزه هاي توليد فرهنگي آکنده از رويکردهايي شد که بشريت ومدرنيسم او را به نقد مي کشيدند. اين رويکردهاي انتقادي رفته رفته بدل به جريان اصلي شده و بر پايه پيام هاي جهانيشان مرزهاي بين ملل را درنورديدند. جهاني شدن در هنر معنايي وسيع و مهم يافت و بدل به ميلي شد که ارضاي آن پيامدهاي خوب و بد بسياري را براي هنر معاصر به ارمغان آورد.
قطعه
عنوان
هنرهاي زيبا
شماره جلد
، شماره ۳۶
تاريخ نشر
، زمستان ۱۳۸۷
توصيف ظاهري
: ص. ۱۰۱-۱۱۰
اصطلاحهای موضوعی کنترل نشده
اصطلاح موضوعی
جنبش هاي انتقادي
اصطلاح موضوعی
هنر معاصر
اصطلاح موضوعی
راديکاليسم
اصطلاح موضوعی
جهاني شدن
اصطلاح موضوعی
فرماليسم
اصطلاح موضوعی
پست مدرنيسم
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )