؛ خشتی، ۱۸*۲۲سم.۲۵۷ص.سطور: تا ص ۴۶:۱۱س و بقیه ۲۰ س.
يادداشت کلی
متن يادداشت
از این رساله نسخهای ندیدم جز رساله ناقصی در دانشگاه.
یادداشتهای کلی مربوط به اطلاعات توصیفی
آغاز، انجام، انجامه
1
آغاز، انجام، انجامه
2
متن يادداشت
الحمد لله الذی له ما فی السماوات و ما فی الارض و ما بینهما و ما تحت الثری...اما بعد حمد الله الکافی...یقول النوری الحافی فی الروضه من الکافی حدیث زینب العطاره...
متن يادداشت
...و هو نشاه القلم الادنی المعروف بین العام کالقصب المعروف بالقلمیه و غیره من الاقلام المعروفه و مبدا الکل و مرجعه تلک الحقیقه الالهیه المحمدیه و کذلک حکم اللوح و روح معناه الذی هو اللوح الصالح.
یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر
مشخصات ظاهری
نوع خط:
مشخصات ظاهری
نوع کاغذ:
مشخصات ظاهری
تزئینات جلد:
متن يادداشت
شکسته نستعلیق اما به دو قلم نوشته شده تا ص.۴۶ (ش ۱) به قلم درشتتر و از آن پس با قلمی ریزتر و شکستهتر است.
متن يادداشت
فرنگی.
متن يادداشت
تیماج مشکی( بدون مقوا).
یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
ماخذ فهرست: مجلد سوم، صفحه۲۶۵۰-۲۶۵۲..
يادداشت هاي مربوط به نمايه ها، چکيده ها و منابع
نک: دانشگاه، ش ۴/۳۰۹۲؛ دانشگاه، ۱۱/۲۰۳۸؛ نسخه دانشگاه در ذریعه نیز ذکر نشده است.
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
محمد بن یعقوب کلینی در روضه کافی به طریق خویش از امام صادق (ع) داستان زینب حولاء عطر فروش را که برای همسران و دختران پیغمبر (ص) عطر میآورد و به آنها میفروخت و سوال و جواب پیغمبر (ص) با زینب که درباره عظمت دستگاه آفرینش و اسرار خلقت و محتوی رموز و اشارات است نقل کرده و آغاز حدیث این است:«جائت زینب العطاره الحولاء الی نساء النبی (ص) و بناته و کانت تبیع منهن العطر فجاء النبی و هی عند هن فقال اذا اتیتنا طابت بیوتنا فقالت بیوتک بریحک اطیب یا رسول الله قال اذا بعث احسنی و لاتغشی فانه اتقی و ابقی للمال فقال یا رسول الله ما اتیت من بیعی و انما اتیت اسالک عن عظمه الله فقال (ص) (در نسخه ما: «فقال جل جلاله» آمده و غلط است.ساحدثک عن بعض ذلک ثم قال ان هذه الارض بمن علیها عند التی تحتها کحلقه ملقاه فی فلاه قی...و السبع الارضین فیهن علی ظهر الدیک...و الدیک له جناح فی المشرق و جناح فی المغرب الی آخر الحدیث.ملا علی نوری پس از پایان متن حدیث، نخست سخنی از صاحب و افی آورده که خلاصهاش اعتراف به عجز از درک معنی حدیث است.آن گاه خود به شرح حدیث غریب و توجیه تشبیه کرسی زمین در حدیث به پشت خروس و دیگر اشارات آن پرداخته ات.وی در این رساله برخی از اشعار پارسی خود را نیز به مناسبت آورده و از آن جمله شعری است که از رساله خود در توحیدد نقل کرده و این شعر یک مثنوی است که بدین گونه آغاز میگردد:آدم اگر زاده آب و گل است/زاده آدم گل پاک دل است.ماحصل از کشته این آب و خاک/خود دل روشن بود و جان پاک.و این است ابیات پایان این مثنوی:تا دل انسان نکند مریمی/روح نیارد کند عیسی دمی.خود دل اگر زاده آدم بود/زاده دل عیسی مریم بود.