/ از: جمالالدین حسین بن فخرالدین حسن اینجو (ق ۱۱ق.).
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
محمود فرزند احمد و یوسف فرزند محمد و یا محمد مداح.
تاریخ نشرو بخش و غیره
۸۸۴ و ۹۷۸ق.
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
ص ۱۶۳-۱۸۳.
ابعاد
خشتی. ۱۶*۲۲سم. ۳۱۶ص. سطور: مختلف.
یادداشتهای کلی مربوط به اطلاعات توصیفی
آغاز، انجام، انجامه
1
آغاز، انجام، انجامه
2
متن يادداشت
جواب دادم و گفتم که او مبشر بود/ با حمد قرشی جمع خلق را واله
متن يادداشت
مبشر از پی آنرا که مژده زود آرد/ روا بود که دو منزل یکی رود در راه
متن يادداشت
جلوه تای فوقانی بتلخ و ترش رضا دادن کنایه از راضی شدن بمحنت و مشقت روزگار. جلوه تای فوقانی تتق سپهر کردن کنایه از دو چیز است اول کنایه از پیاله کبود است که از مینا سازند و دویم کنایه از پرده کبود باشد... .
متن يادداشت
... جلوه تای فوقانی. تقریر کردن کنایه از سخن گفتن است در تطاول و تغلب که مولانا ظهوری گوید:
جلوه حا از قاف (کذا...؟) حفظ الغیب کنایه از پاس خاطر غایب داشتن است که ظهوری گوید. ز هرکس هرچه خواهد در حضور حاضران گوید. ز شومی هیچ حفظ.
یادداشتهای مربوط به مشخصات ظاهری اثر
مشخصات ظاهری
نوع خط:
مشخصات ظاهری
تزئینات متن:
مشخصات ظاهری
نوع کاغذ:
مشخصات ظاهری
تزئینات جلد:
متن يادداشت
بیشتر رساله به خط های نسخ و نستعلیق.
متن يادداشت
عنوان و نشان شنگرف.
متن يادداشت
اصفهانی مختلف.
متن يادداشت
تیماجی قهوهای که عطف و حاشیه آن را با تیماج قرمز سجاف کردهاند.
یادداشتهای مربوط به نسخه موجود
خصوصیات نسخه موجود
1
متن يادداشت
رقم هر سه کاتب در پایان برخی از رسالهها یادداشت شده است. در پشت نخستین برگ اشعاری نوشته و در بالای صفحات اشعار مختلف یادداشت شده صفحههای ۲۲۳ و ۲۲۵ سفید و در صفحههای ۲۲۴ و ۲۲۶-۲۲۷ اشعار و نوشتههای مختلف یادداشت شده بالای صفحههای ۲۳۰-۲۸۳ چند قصیده یادداشت شده که نخستین آنها در هجو شیخ کمال لاهیجی است. در پایان دفتر نیز چند قصیده نوشته شده است.
یادداشتهای مربوط به نمایه ها، چکیده ها و منابع اثر
مولف برای فرهنگ خود خاتمهای ساخته که در دیباچه فرهنگ اشارتی بدان کرده اما در نسخه چاپی و در بیشتر نسخههای خطی آن موجود نیست و در عوض نسخههای مستقل از این خاتمه به دست است که برخی تمام خاتمه است و برخی یک باب «در» از درهای آن است. این خاتمه دارای ۵ در و هر در دارای درها و نیز جلوهها به همان شیوه فرهنگ که ترتیب الفبا را در باب (یا به قول منزوی در فرهنگنامه: بزرگ بخش) به حسب حرف دوم و فصل (یا کوچک بخش) را به حسب حرف اول اعتبار میکند. اینک عناوین هریک از پنج «در» را با همان ترتیب که خود اینجو آورده:
متن يادداشت
در اول. مشتمل است بر کنایات و استعارات. در دوم. مشتمل بر لغات مرکبه از پارسی و عربی. در سوم. لغاتی که یکی از حروف هشتگانه در آن یافت شده. در چهارم. لغات زند و پازند و وستا. در پنجم. لغات غریبه.
متن يادداشت
این خاتمه و بخشهای بسیار سودمند آن (که بیشتر به صورت نسخههای جداگانه است) به درستی شناسانده نشده و همانگونه که گفته شد بیشتر نسخهها فاقد این خاتمه است و تعریفی که مولف خود در دیباچه از آن کرده بسیار کوتاه است و به سبب غلط نسخهها نیز نارسا و نامفهوم. اینک هریک از «درها» را با آغاز و انجام در این یاد میکنم:
متن يادداشت
در اول. کنایات و استعارات متداول در زبان فارسی است و گاه برای هریک از کنایات مرادفات و یا شواهدی به نظم و نثر از انوری، خاقانی، کمال اسماعیل و سعدی و دیگران یاد کرده.
متن يادداشت
آغاز: خاتمه مشتمل است بر پنج در، در اول مشتمل است بر کنایات و استعارات در الف، جلوه الف. آب آتشزای و آب آتشنمای، و آبا آذرسا و آب ارغوانی و آب شنگرفی، این لغات کنایه از دو معنی است... .
متن يادداشت
انجام: ... هیمهتر فروختن کنایه از مکر و تزویر است.
متن يادداشت
در دوم. لغات مرکبه از عربی و فارسی، در این باب مرکبات متداول در زبان فارسی و معانی لغوی و اصطلاحی آنها یاد شده.
متن يادداشت
آغاز: در دوم (بعد از عنوان) در الف جلوه الف، آب حیات مراد از معروف، و باصطلاح سالکان کنایه از عشق و محبت است... و باصطلاح شعرا کنایه از دهن معشوق... .
متن يادداشت
انجام: ... هیکل خالی غبار، تن آدمی است، هیکل رضوان کنایه از بهشت است.
متن يادداشت
در سوم. لغاتی که یکی از حروف هشتگانه را دارد، در این در، ۲۳ «جلوه» است و در هر جلوه یک واژه مفرد یا مرکب که در آن حرف ق، ع و... هست تفسیر شده.
متن يادداشت
آغاز: در الف، آب طبرستان چشمه ایست بر کوهی که اگر بانگ بروی زنند بایستد... و چنان بخاطر میرسد که طبرستان و آب طربه یکی باشد... .
متن يادداشت
انجام:... جلوه و او، ویق با اول مکسور و یای معروف کلمه باشد که در محل نفرت گویند.
متن يادداشت
در چهارم. لغات زند و پازند و اوستا، این بخش شاید ارزندهترین بخشهای خاتمه است و چند نسخه مستقل از آن را نگارنده دیده است (یکی از نسخ جداگانه آن در یکی از مجموعههای سیدجمال اسدآبادی است که به وسیله دکتر مهدوی به کتابخانه مجلس اهداء گردید). در این بخش لغات بسیار کهنه فارسی را تمام (مگر معدودی) با ذکر شاهد و بیشتر از زراتشت نامه بهرام پژدو یاد کرده، (واژههای پهلوی هزوارش و کلمات مربوط به آئین کهن پارسیان را نیز با نقل حکایات پارسی تفسیر کرده). این بخش بخصوصه سزاوار تحقیق است.
متن يادداشت
آغاز: (پس از عنوان) جلوه الف از در الف، آبهی بایان مکسور نام رود آموست زراتشت بهرام گفته شعر:
متن يادداشت
در آنوقت نزدیک دریا رسید/ یکی ژرف دریای من ناپدید
متن يادداشت
بوستا درون نام آن آبهی/ که قعرش نبودست هر کربهی
متن يادداشت
آذرباد نام یکی از موبدانست که نام پدرش ما را سپند بوده پارسیان گویند که دو نفر موبد موبدان در زمان اردشیر بابکان بودهاند یکی ارداویراف و دوم نام آذرباد ما را سپند و اردوایراف افضل و اعلم بوده و بعد از این دو نفر در میان عجم هیچکس دیگر [را] علم بدان درجه و مرتبه نرسید که لفظ موبد موبدان از روی استحقاق بر او اطلاق توان نمود و این آذرباد از اولاد زراتشت بود. زراتشت بهرام گفته... .
متن يادداشت
انجام: ... نیشمن با اول مکسور و یای معروفت و میم مکسور زن باشد مینویسد یعنی آموزد. جلوهها. هیئت بایای معروف عاقبت باشد.
متن يادداشت
در پنجم. لغات غریبه (که در بیشتر نسخهها به عربیه تحریف شده).
متن يادداشت
در این بخش لغات فارسی و عربی و جز اینها که در فارسی به کار میرود و نیازمند تفسیر است، یاد شده. واژههای حجاز (عربستان) ارسط و ارسطو و ارسطا و ارشمیدس در این بخش دیده میشود.
متن يادداشت
آغاز: (بعد ازعنوان) در الف جلوه الف، آکحج با کاف مفتوح بحازده و جیم موقوف جلاب باشد اگره نام شهریست که بعد از دهلی پایتخت هندوستان است آل تمغا مهر پادشاهان را گویند... .
متن يادداشت
انجام: ... هیلاج با اول مفتوح بثانی زده این لغت یونانی است و معنی آن چشمه زندگانی است و آنرا منجمان فارس کدبانو گویند بسبب آنکه در برابر کدخدا واقع شده و شرح این اجمال در ذیل لغت مرقوم گشت...
متن يادداشت
نسخه حاضر «در» دوم خاتمه (لغات مرکب) است اندکی از اول و بسیار از آخر آن افتاده است، از «بتلخ و ترش رضا دادن» تا «حفظ الغیب (کردن)».