بررسی عوامل جامعه شناختی تحول حقوق زنان درفقه اسلامی
First Statement of Responsibility
/زهراداوطلب
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
: حقوق وعلوم اجتماعی
Date of Publication, Distribution, etc.
، ۹۴
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
کارشناسی ارشد
Discipline of degree
جامعه شناسی
Date of degree
۱۳۹۴/۰۶/۱۸
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
در سال های اخیر ماهیت حقوق زنان و مردان در فقه اسلامی در موارد بسیاری از جمله در زمینه زمامداری، قضاوت، شهادت، ازدواج، طلاق، حضانت، بلوغ، ولایت، ارث و ... محل ظهور فتاوای جدیدی بوده است .به نحوی که می توان تحولی قابل ملاحظه در فقه اسلامی را در جهت شناسایی حقوق برابر برای زنان و مردان مشاهده نمود .هدف نوشتار حاضر نیز بررسی زمینه های جامعه شناختی این تحول است .برای این منظور، به بررسی وضعیت اجتماعی زنان در دوره صدراسلام و دوره مدرن پرداخته شده است و با الهام از نظریه نخبگان سی رایت میلز، این فرضیه به آزمون نهاده شده است که صارتباط و همسویی مستقیم میان میزان توانمندی اجتماعی زنان با جایگاه حقوقی آنها در فقه اسلامی وجود دارد .روش آزمون این فرضیه، روش بررسی تطبیقی و تاریخی بوده و داده های مورد نیاز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است .یافته های این پژوهش حاکی از آن است که میزان توانمندی زنان در ساختار اقتصادی، سیاسی، نظامی، فرهنگی و مدنی جامعه در ماهیت و گستره حقوق زنان تاثیر اساسی دارد .بنابراین تغییر در متغیر مستقل) میزان توانمندی زنان(، تغییر در متغیر وابسته) نظرات فقهی مجتهدین (را در پی خواهد داشت .به بیان روشن تر زنان در دوره صدراسلام تحت ساختار مردسالارانه جامعه در وضعیت اجتماعی نابرابری با مردان قرار داشتند و از حضور فعال در عرصه های اجتماعی محروم بودند .مردان با کسب مناصب سیاسی و نظامی و اقتصادی دارای قدرت اجتماعی بیشتری در جامعه بودند و این وضعیت نابرابر، منجر به شکل گیری حقوق نابرابری در فقه اسلامی این دوره شد .اما در دوره مدرن با افزایش حضور زنان در عرصه اجتماعی و تغییر در ساختار اجتماعی مردسالارانه، ساختار حقوقی جامعه نیز رو به تحول نهاد و این امر در تحول نگرش فقهی به حقوق زنان نیز موثر واقع شد .به نحوی که به تناسب افزایش توانمندی اجتماعی زنان فتواهای جدیدی نیز در جهت شناسایی حقوق برابر برای زنان و مردان از سوی فقها صادر شده است .در نتیجه یافته های این پژوهش حاکی از اعتبار فرضیه طرح شده می باشد
Text of Note
has become the issue for emergence of new fatwa. So that a considerable evolution can be seen in Islamic jurisprudence in order to recognize equal rights for both women and men. The aim of this paper is to assess the sociological context of this evolution; therefore, in this article, status of women was studied during earlier Islamic and modern era. Furthermore, being inspired by C. Wright Mills' theory, the hypothesis of this research was that there is a direct and parallel relationship between the social empowerment of women with their legal status in Islamic jurisprudence. Comparative and historical methods were used to test this hypothesis and the data was collected through documentary. The findings of this study suggest that empowerment of women in economic, political, martial, cultural and civil structure of society has a great effect in the nature and extent of women's rights. So, the changes in the independent variable (the level of women's empowerment) will lead to changes in the dependent variable (juridical comments of clergymen). To be clear, women of early Islamic era had an unequal social statue and were banned of active participation in the social arena because of patriarchal structure of society. Men by obtaining political, martial and economic positions in society had more social power in the community and this unequal situation led to the formation of unequal rights in Islamic jurisprudence of that period. But in the modern era, by increasing of women presence in the social arena and changes in the patriarchal structure of the society, legal structure of society has also been evolved of which was effective in the evolution of juridical viewpoint toward women's rights. So by increasing women empowerment, new fatwa has been introduced for identifying new equal rights for women and men. As a result, the findings of this study suggest that the proposed hypotheses are in credit ۵In recent years the nature of women and men rights in Islamic jurisprudence on many fields such as governance, judgeship, testimony, marriage, divorce, custody, maturation, guardianship, inheritance and etc