یکی از مسلماتی که در برخی از مباحث فیلسوفان مسلمان نقش برجسته¬ای ایفا کرده است، نظریه¬ی افلاک می¬باشد. این نظریه تاثیرات چشمگیری در برخی از آرای مهم فیلسوفان اسلامی داشته است. به نظر فیلسوفان اسلامی، مباحث طبیعی به مثابه¬ی اصول موضوعه در علوم الهی استفاده می¬شود. برخی از مباحث مابعدالطبیعه تحت تاثیر علوم طبیعی است و فیلسوفان به طرح نظریات مابعدالطبیعی پرداخته¬اند. امروزه لازم است تا فیلسوفان اسلامی بر اساس داده¬های جدید علمی و دگرگونی مباحث طبیعی به طرحی تازه از الهیات فلسفی اهتمام ورزند و مابعدالطبیعه¬ای متناسب با داده¬های جدید علمی بنا نهند و آرای قدیم را مورد بازنگری قرار دهند. در این پایان¬نامه هدف، بررسی نظریه¬ی افلاک و تبیین نقش آن در فلسفه¬ی اسلامی است که برای این کار باید به بررسی نظریه¬ی افلاک بپردازیم تا بتوانیم تأثیر این نظریه را در حکمت اسلامی تبیین کنیم و نتیجه می¬گیریم که افلاک در تار و پود حکمت اسلامی حضور دارند؛ اما با حذف افلاک روح تعلیمات حکمت مشاء می¬تواند سر جای خودش باشد.
Text of Note
Abstract:One of the issues that has played a prominent role in some issues of Muslim philosophers is the theory of the heavens. This theory has had significant effects on some of the important views of Islamic philosophers. According to Islamic philosophers, natural topics are used as the principles of the subject in the divine sciences.Some metaphysical topics are influenced by natural scienes, and philosophers have developed metaphysical theories.Todey,it is necessary for Islamic philosophers to effort a new desing of philosophical theology and build a metaphysics in line wite new scientific date and review old ideas. In this dissertation,the aim is to study the theory of the heavens and explain its role in Islamic philosophy.But by removing the heavens, the teachings of the peripatetic Wisdom can be in place.
OTHER VARIANT TITLES
Variant Title
Investigating the theory of the planets and explaining its role in Islamic philosophy