بررسی تطبیقی معاد جسمانی از نظر علامه طباطبایی و خواجه نصیر
First Statement of Responsibility
/محترم عبادی
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
: دانشکده الهیات و علوم اسلامی
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۱۲۱ص
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
INTERNAL BIBLIOGRAPHIES/INDEXES NOTE
Text of Note
بصورت زیرنویس
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
کارشناسی ارشد
Discipline of degree
رشته ی فلسفه و کلام اسلامی
Date of degree
۱۳۹۱/۰۶/۲۵
Body granting the degree
تبریز
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
مسئله معاد جسمانی یکی از مسائل مهم اعتقادات اسلامی است که از دیر زمان مورد توجه حکما و متکلمان اسلامی قرار گرفته است و دربار اثبات عقلی آن مباحث زیادی را مطرح نموده اند .عده ای از علماء اسلام اثبات عقلی آن را محال دانسته ولی به خاطر وجود آیات و روایات شرعا آن را پذیرفتند ولی عده ای معتقدند معاد جسمانی را می توان با ادله عقلی نیز اثبات کرد .از جمله کسانی که معاد جسمانی را پذیرفتند خواجه نصیر طوسی وعلامه طباطبایی است .لکن در نحوه آن اختلاف نظر دارند، خواجه معتقد است نفس انسان جوهر مجردی است که همیشه باقی است و با فساد بدن فنا و نابودی به آن راه پیدا نمی کند و بدن انسان نیز متشکل از اجزاء اصل و ثابتی است که همانند نفس فنا به آن راه نداردو در روز قیامت آن بخش از اجزاء ثابت و اصلی بدن به همراه نفس انسانی بازگشته و به عالم آخرت مراجعت می کند، ولی بخش فساد پذیر بدن را بازگشتی در کار نیست و علامه طباطبایی معتقد است ملحق شدن بدن به نفس در معاد و رستاخیز یک امر ضروری است و بدن مانند نفس زنده و نورانی می شود.بنابرین ابدان به نفوس ملحق می شود نه اینکه نفوس به ابدان تعلق گیرد
Text of Note
The physical resurrection problem is one of the important issues of the Islamic faith that have long been discussed by Muslim philosophers and theologians and they have provided many rational proofs about it. Some Muslim scholars have found it impossible to rationally prove it, however, due to traditions and verses, religiously accepted it. But some of them believed that bodily resurrection can be proved by rational arguments. Kahje Nasir Tusi and Alamh Tabatabai are including among those who accepted the bodilty resurrection, but they disagree on the method of proof. Khaje believes that the human soul is an abstract essence that is retained forever and corruption of the body is not causing its annihilation and destruction, and the human body consisting of the principal and fixed components that has no annihilation like soul and on the Day of Resurrection, that part of the principal and fixed components of body come back together with the human soul and will return to the world hereafter, but putrefying parts of body are not returned. Tabatabai believes that joining the body to the soul in the resurrection day is a necessary issue, and body will become alive and bright Like soul. Therefore bodies are joined to the souls rather than souls are attached to the bodies