شیوع اصطلاح اقلیت در برابر اکثریت بعد از مشروطه با الهام از انقلاب فرانسه رواج یافت ولی مدت ها پیش در منطق اسلام و آیین شریعت اقلیت ها اهل کتاب تلقی شدهاند که از هدایت کتابهای وحیانی برخوردار بودهاند و به این جهت از سوی پیامبر خاتم (ص) به عنوان شهروندان صاحب حق و زندگی تلقی گردیدهاند اسلام که در ذات خود تنها معیار را تسلیم شدن به خداوند می داند از موضع کثرتگرایی با آیین های آسمانی و پیروان آن ها با سعه صدر و وسعت اندیشه برخورد کرده و از نخستین روزهای طلوع خود پیروان ادیان اقلیتها را به پرستش خدای واحد وجه مشترک ادیان ابراهیمی دعوت نموده است. ندای یا اهل الکتاب تعالوا از سوی محمد (ص) طنین وحدت را در میان پیروان ادیان گسترش داد او ابتدا در دولت مدینه با امضای پیمانی مشترک با یهودیان یثرب دولت فدرالی تشکیل داد و به تدوین قانون اساسی صحیفه که حقوق شهروندی آن ها را تضمین می کرد مبادرت ورزید سپس با استقرار دولت مدینه در دو بعد: نظری و عملی اندیشه و حقوق پیروان مذاهب را ارج نهاد و به آنان احترام گذاشت و اگر احیانا از کتابهای دینی شان نقد می کرد این نقد و نظر بیش تر از موضع تطبیق مقایسهای مذاهب که در دنیای امروز هم علم مستقلی است صورت میگرفت اساسا منطق محمد (ص) و جانشینان او بر پایه احترام حقوق طبیعی انسان استوار است او آیین هر ملتی را که راهی به سوی خدا دارد و دارای شریعت و منهاجی است به رسمیت می شناسد و در زمینه حقوقی برای اصل احترام انسان از آن جهت که انسان است احترام قائل است زیرا به نظر او آفریدههای خداوند از دو قشر بیرون نیستند یا مسلمانند و یا همانند آنها انسانند.امام علی (ع) پیشوای عادل اسلامی در نظام نامه حکومتی خود به مالک اشتر تصریح می کند اما اخ لک فی الدین او نظیر لک فی الخلق در آیین شهروندی اقلیت های دینی بیش تر و بهتر از مسلمانان از حقوق مدنی برخوردارند آنها از امتیازاتی بهرهمند هستند که حتی مسلمانان چنین امتیازی را ندارند. اصولا حفظ کرامت انسان یکی از اساسیترین آموزشهای اسلام است که آن را در سرلوحه هدایتی خود قرار داده است و لقد کرمنا بنی آدم لذا هرگونه تحقیر و توهین غیر مسلمان حتی آنهایی که در حریم حکومتی اسلام زندگی نمی کنند با اصل احترام انسان و حفط کرامت او منافات دارد این نکتهای است که بعضی از مفسران اسلامی مانند علامه طباطبایی (ر)ه بر آن ت╤کید دارند.