دبیات یک کشور آیینه تمام نمای فرهنگ و تمدن آن کشور است و از طریق ادبیات یک ملت، فرهنگ و مدنیت آن کشور را نیز میتوان شناخت. ادبیات شکوهمند فارسی نیز به نظر بسیاری از صاحبنظران، عصاره و چکیده فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی است. در نظام آموزشی کشور ما، زبان و ادبیات فارسی حجم قابل توجهی از برنامههای درسی را به خود اختصاص داده است و در هر سال تحصیلی، کتابهای درسی فراوانی به منظور تدریس و آموزش این ماده درسی تالیف میشود. در نظام آموزشی ایران - که از نوع نظامهای متمرکز است - کتابهای درسی محور و اساسی تمام برنامههای درسی است. برای پژوهشگر که به امر تدریس زبان و ادبیات فارسی اشتغال دارد، موضوعاتی چون عدم علاقه و دلبستگی شایسته از جانب دانشآموزان به زبان و ادبیات فارسی ، عدم آگاهی کافی نسبت به فرهنگ ملی و شناخت بایسته تمدن ایرانی از سوی آنان در طول دوران تدریس، دغدغه فکری و ذهنی بوده است. و از آنجا که بسیاری از صاحب نظران چون روح الامینی (۹۷۳۱: ۱۱) ، ثلاثی (۶۷۳۱:۷۴۱) و اسلامی ندوشن (۶۷۳۱:۰۴۲) بر ارتباط تنگاتنگ ادبیات فارسی و فرهنگ و تمدن ایرانی - اسلامی تاکید ورزیدهاند، بر آن شدم تا محتوای کتابهای ادبیات فارسی مقطع متوسطه پس از پیروزی انقلابی اسلامی را مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار دهم تا آشکار شود کتابهای مذکور تا چه حد در راه شناساندن ادبیات شکوهمند فارسی و فرهنگ فاخر ایرانی - اسلامی موفق بوده است و تا چه اندازه مولفان کتابهای درسی و برنامهریزان آموزش و پرورش، شناساندن فرهنگ ناب ایرانی - اسلامی را مدنظر داشتهاند. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از مدلها و روشهای آماری استف استفاده شده. جامعه آماری این پژوهش عبارت است از: کلیه کتابهای درسی که از سال تحصیلی ۹۵ - ۸۵۳۱ تا سال تحصیلی ۸۸-۷۸۳۱ در برنامه درسی زبان وادبیات فارسی مقطع متوسطه به عنوان متون نظم و نثر فارسی تدریس شده و با عنوانهای فارسی، فارسی و آیین نگارش، متون ادب فارسی و ادبیات فارسی انتشار یافته است. در این پژوهش چون نمونه آماری منطبق بر جامعه آماری است، نیاز به نمونهگیری خاصی نبوده. تجزیه و تحلیل دادههای این پژوهش در سطح توصیفی صورت گرفته و در این سطح از مشخصهها و روشهای ساده آماری نظیر فراوانی و درصد استفاده شده است. نتایجی که از این پژوهش حاصل شد عبارتند از:-۱ اعمال سلیقه مولفان برخی دورهها در تالیف کتابهای درسی بدون توجه به نیاز و تناسب مخاطب، ۲- مولفههای فرهنگ ایرانی - اسلامی به نحو شایسته در کتابهای درسی مورد پژوهش مطرح نگردیده است، ۳- در محتوای کتابهای درسی مورد پژوهش ، برخی مولفهها چون دین اسلام، مذهب تشیع، دوره اسلامی تاریخ ایران (شخصیتها و مشاهیر)، گاهشماری و تقویم ا سلامی و اساطیر اسلامی بیشتر انعکاس یافته است ۴- ارتباط محتوایی کتابهای درسی مورد پژوهش با جنبه اسلامی فرهنگ ایرانی - اسلامی بیشتر و ارتباط محتوایی این کتابها با جنبه دیگر فرهنگ ایرانی - اسلامی، یعنی جنبه ملیت و ایرانی آن بسیار کم رنگ است.