کتاب حاضر، مجموعه داستانهاي کوتاه با موضوع جنگ ايران و عراق (1359ـ1367) و با عنوانهاي باد بر گندمزارهاي طلايي ، رقص روي شنهاي داغ ، او با ماست ، ده سال انتظار ، آخرين انتخاب ، بوي بهار نارنج و... است. در خلاصة داستان باد بر گندمزارهاي طلايي تصوير اسيري ارائه ميگردد که در اردوگاه عراقيان به سختي شکنجه ميشود. او در عملياتي دستگير شده است و از آنجا که جزء نيروي شناسايي بوده، عراقيها با شکنجههاي پي در پي قصد گرفتن اطلاعات از وي را دارند. او قبل از اسارت، عاشق همبازي دورة کودکي خود بوده که دختري دانشجو در رشتة پزشکي بود و در جريان جنگ، در بيمارستان ارتش به شهادت رسيده بود. افسر جوان به قصد انتقام از کشته شدن عشق خود، عمليات زيادي را با موفقيت به پيروزي رسانده و در آخرين عمليات اسير شده بود. اينک براي رهايي از درد شکنجه به ياد گندمزارهاي دورة کودکي و عشق خود و پاکي و معصوميت وي ميافتد و آرزو ميکند که هر چه زودتر با شهادت خود، به عشق خود برسد.