مقایسه نتایج استخراج، کشت و تمایز سلول های بنیادی مغز استخوان موش صحرایی(wistar rat) به سلول استئوبلاست و خالص سازی سلول های استئوبلاست استخوان کالواریا جهت بهینه سازی و ارزیابی کارایی آنها در سلول درمانی بیماری پرتس
General Material Designation
[پایان نامه]
First Statement of Responsibility
نسا میلان
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۴۰۱
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۶۰ص
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری پزشکی عمومی
Date of degree
۱۴۰۱/۰۵/۰۸
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
مقدمه: بیماری Legg-Calve-Perthes (LCPD) ، یک بیماری با علت ناشناخته ، یک نوع شایع نوجوانانه ی استئونکروز ایسکمیک سر استخوان ران(ONFH) و با قطع موقت جریان خون است که می تواند یک تغییر شکل دائمی در سر نابالغ استخوان ران را ایجاد کند.برخلاف ONFH از نوع بزرگسالان ، استئونکروز در دوران کودکی پتانسیل بازسازی استخوان و تجدید عروقسر استخوان ران را دارد.پزشکی بازساختیروش نوین درمانی می باشد که با استفاده از سلول های بنیادی به بازسازی سلول های از دست رفته میپردازد. سلول درمانی نقش بسزایی دربازسازی استخوان دارد.بدلیل آنکه استئونکروز ممکن است بیماری سلول های مزانشیمی یا سلول های استخوانی باشد، این احتمال مطرح می باشد که استفاده از مغز استخوان که حاوی سلول های استئوژنیک است در درمان بیماری پرتس میتواند مفید باشد. استئوبلاست ها سلول های تشکیل دهنده استخوان هستند که از سلول های بنیادی مزانشیمی مشتق می شوند. تاکنون مطالعه کلینیکی در رابطه با سلول درمانی و بهینه سازی کشت در بیماری پرتس انجام نشده، که در مرحله اول باید سلول های مناسب برای سلول درمانی برگزیده شوند. این سلول ها میتوانند از منبع سلول های بنیادی مغز استخوان و یا سلول های استئوبلاست خالص شده باشند ، که ما در این مطالعه میخواهیم نتایج استفاده از این دو سلول را باهم مقایسه کنیم و مشخص کنیم کدامیک از این 2 سلول جهت سلول درمانی مناسب هستند و روش مناسب بهینه سازی کشت ، جهت انجام در مطالعات حیوانی بر روی موش صحرایی را بدست آوریم. روش اجرا: در این مطالعه تجربیما 2 نوع کشت سلول انجام دادیم: 1)استخراج، کشت و تمایز سلول های مزانشیمی مغز استخوان به استئوبلاست 2) استخراج و خالص سازی سلول های استئوبلاستکه سلول های مورد نیاز برای سلول درمانی در بیماری پرتس را بوجود آوردیم و آنهارا باهم مقایسه کردیم. و ارزیابی های زیر را انجام دادیم:ارزیابی فلوسیتومتری :جهت اطمینان از اینکه سلول های استخراج شده MSCs هستند، در پاساژ4، ارزیابی فلوسیتومتری انجام شد که مارکرهای CD90, CD44, CD105 مثبت و مارکرهای CD29, CD45 منفی بودند. سنجش فعالیت آلکالن فسفاتاز: آلکالن فسفاتاز در مراحل اولیه تمایز استخوانی به منظور افزایش بلوغ سلول و کلسیفیکاسیون به میزان زیادی بیان می شود، بنابراین بعنوان یک شاخص مهم برای استئوژنز اولیه در روزهای صفر،۷،۱۴ و ۲۱بعد از کشت ارزیابی شد. رنگ آمیزی آلیزارین رد: جهت فیکساسیون و رنگ آمیزی سلول ها و تشخیص ندول های مینرالیزه شده در روزهای ۷ ،۱۴ و ۲۱ پس از کشت برای سلول های استئوبلاست و روزهای صفر و 21 برای سلول های مزانشیمی انجام شد. که ابتدا استخراج و کشت سلول های مزاشیمال طبق پروتکل صورت گرفت و سپس تمایز سلول مزانشیمی به استئوبلاست انجام گرفت. و سپس استخراج و خالص سازی سلول استئوبلاست انجام شد. و در انتها ارزیابی فلوسیتومتری ، فعالیت آلکالن فسفاتاز و رنگ آمیزی آلیزارین رد جهت تایید سلول ها انجام گرفت. نتایج: با استفاده از محیط تمایز سلول های BMMSCs به استئوبلاست تمایز یافتند.در تجزیه و تحلیل فلوسیتومتری، CD90 و CD44 مثبت بودند، در حالی که CD29 و CD45 منفی بودند، که حضور BMMSC ها را تایید می کند. رنگآمیزی آلیزارین رد تا روز بیست و یکم میزان مینرالیزه شدن را افزایش داد. بین BMMSCهای تمایز یافته، فعالیت آلکالن فسفاتاز در روز بیست و یکم در بالاترین سطح بود. با این حال، استئوبلاست ها به طور قابل توجهی بالاترین سطح فعالیت آلکالین فسفاتاز را در بین تمام رده های سلولی نشان دادند.نتیجهگیری: بیشترین ظرفیت استخوان زایی در استئوبلاست های خالص شده مشاهده شد. اگرچه تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی به سلولهای استئوبلاست مانند، نتایج کارآمدی را نشان داد، استفاده از استئوبلاست پتانسیل استخوانزایی بیشتری را نشان داد و میتواندیک نوع سلول امیدوارکننده برای درمان بیماری پرتس باشد.