ترجمه قرآن شاه ولى اللّه محدث دهلوى يكى از ترجمههاى فارسى قرآن كه از حدود دو قرن و نيم قبل بر جاى مانده و در طول سالهاى گذشته به ويژه در هند و پاکستان به طور گستردهاى انتشار يافته است. مترجم در مقدمۀ ترجمهاش چنين مىنگارد: «و نام اين كتاب، فتح الرحمن بترجمة القرآن مقرر كرده شد، و نام مصنف اين كتاب احمد بن عبدالرحيم است و لقب مشهور ولى اللّه الدهلوى وطنا، العمرى نسبا، احسن اللّه اليه و الى مشايخه و والديه». فتح الرحمن بترجمة القرآن، مقدمه، صفحۀ «ب» و «ج»، لاهور. انگيزۀ وى از ترجمۀ قرآن: دهلوى در مقدمۀ ترجمهاش، دربارۀ انگيزۀ خود از ترجمۀ قرآن چنين مىنگارد: «اما بعد، نصيحت و نيكخواهى مسلمانان، در هر زمان و در هر مكان رنگى ديگر دارد، و اقتضاء ديگر مىنمايد، و لهذا علماء دين و كبراء اهل يقين در تفسير و احاديث و عقائد و فقه و سلوك تصانيف متنوّعه ساختهاند و تؤاليف گوناگون پرداخته، طائفهاى شاهراه اطناب اختيار نمودهاند و فرقهاى كوچۀ اختصار پيش كرده، جماعتى بزبان عجم سخن گفتهاند و گروهى به لغت عرب در سفته. و در اين زمانه كه ما در آنيم و درين اقليم كه ما ساكن آنيم، نصيحت مسلمانان اقتضا مىكند كه ترجمۀ قرآن عظيم بزبان فارسى سليس و روزمرۀ متداول بىتكلّف فضيلت نمائى و بىتصنّع عبارت آرائى، بغير تعرّض قصص مناسبه، و بغير ايراد توجيهات منشعبه، تحرير كرده شود تا خواص و عوام همه يكسان فهم كنند، و صغار و كبار بيك وضع ادراك نمايند. لهذا اين فقير را داعيۀ اين امر خطیر بخاطر ريختند و خواه مخواه بر سر آن آوردند. يك چند در تفحص ترجمهها افتاد تا هر كرا كه از تراجم، غير آن كه بخاطر مقرر شده است، مناسب يابد در ترويج آن كوشد و كيف ما امكن پيش اهل عصر مرغوب نمايد. در بعض تطويل مملّ يافت و در بعض تقصير مخلّ، هيچ يك موافق آن ميزان نيفتاد. لاجرم عزم تأليف ترجمۀ ديگر مصمّم شد...».فتح الرحمن بترجمة القرآن، مقدمه، صفحۀ «الف» و «ب». امتيازات اين ترجمه از ديدگاه مترجممترجم دربارۀ امتيازاتى كه ترجمهاش از آنها برخوردار است چنين مىگويد: «و اين ترجمه ممتاز است از ترجمههاى ديگر بچند وجه: يكى آنكه نظم قرآن را بمثل مقدار آن از فارسى متعارف ترجمه كرده شد با اظهار مراد و لطافت تعبير و از آنچه در ترجمههاى ديگر يافته مىشود از اطناب عبارت ترجمه و ركاكت تعبير و اعجام مراد، بقدر امكان احتراز نموده شد. ديگر آنكه سائر تراجم از دو حالت خالى نيست: يا ترك كردهاند قصص متعلقه بقرآن مطلقا، يا استيفاء جميع آن نمودهاند. و در اين ترجمه راه متوسط اختيار نموده شد. پس جائى كه معنى آيه موقوف است بر قصّه، بقدر ضرورت دو سه كلمه از آن انتخاب كرده آورده شد، و جائى كه معنى آيه موقوف بر قصّه نبود ترك نموده آمد. سوم آنكه از توجيهات متنوّعه، توجيه اقوى باعتبار عربیّت و اصحّ باعتبار علم حديث و علم فقه و اخلّ در صرف از ظاهر اختيار نموده شد و كسى كه تفسير وجيز و تفسير جلالين كه بمنزلۀ اصل اين ترجمهاند بنابر تفاسير مطالعه كند درين حرف شك ندارد. و چهارم آنكه اين ترجمه به وجهى واقع شده است كه شناسندۀ نحو از آن اعراب قرآن و تعيين محذوف و مرجع ضمير و محل لفظى كه در عبارت مقدم و مؤخر كرده شده است مىتواند دانست، و آنكه شناسندۀ نحو نيست از اصل غرض محروم نماند.پنجم آنكه ترجمهها خالى از دو حالت نيستند: يا ترجمۀ تحت اللفظ مىباشند، يا ترجمۀ حاصل المعنى، و در هر يكى وجوه خلل بسيار در مىيابد. و اين ترجمه جامع است در هر دو طريق، و هر خللى را از آن خللها علاجى مقرر كرده شد، و اين سخن دراز است، در رسالۀ قواعد ترجمۀ بيان كرده آيد». همان، صفحۀ «د» و «ه»وى پس از آن كه وجوه اعراب را اندكى توضيح مىدهد و براى هر كدام نمونه و مثالى مىآورد، در پايان مقدمه چنين مىنگارد: «بالجمله دقائق فن ترجمه بسيار است و مقصود اين جا بيان انموذجى است، چون اين فقير خوض در ترجمه بدون معاونت كسى و بدون رجوع بكتابى كرده است، و در اوقات مختلفه با وجود اشتغال بال بسائر علوم، محرّر نموده، احتمال دارد كه در بعض مواضع وفا با اين التزامات متحقق نشده باشد. ياران سعادتمند كه آن قواعد را مستحضر داشته باشند به حكم اخوت دينى نصيحت را منظور نظر دارند و در اصلاح آن كوشند».همان، صفحۀ «و». روش ترجمهترجمۀ دهلوى، ترجمهاى است تحت اللفظى همراه با افزودههاى توضيحى، كه توضيحات آن را به دو بخش مىتوان تقسيم نمود: 1.توضيحاتى كه جداگانه در حاشيه ذكر شده است. 2.توضيحاتى كه در متن ترجمه جاى گرفته است.توضيحاتى كه به طور مستقل در حاشيه ذكر شده، مجموعهاى است از بيان مراد برخى از مفردات يا جملاتى كه در ترجمه آمده و مفهوم آن براى خواننده چندان روشن نيست، و نيز بيان برخى از شأن نزولها كه در درك مفهوم آيه يا سورهاى نقش بسزايى دارد. امّا توضيحاتى كه در متن ترجمه جاى گرفته است توضيحاتى كوتاه است كه در چاپ مورد نظر ما با هيچ گونه نشانهاى متمايز نشده است. البته مترجم در اين زمينه توضيحى را در مقدمۀ خود آورده است كه متن آن را در اين جا مىآوریم؛ وى مىنويسد: «و طريق تحرير در اين كتاب آنست كه هر آيتى را جدا نوشته شد، مقرون به ترجمۀ آن، نشان متعارف در روزمرۀ متداول اختيار نموده آمد، و هر چه زياده از تحت اللفظ است اگر يك دو كلمه است بلفظ «يعنى» يا مثل آن متميز ساخته شد، و اگر كلامى است مستقل، اول آن بلفظ «مترجم گويد» و آخر آن بلفظ «و اللّه اعلم» معلّم كرده شد». همان، صفحۀ «د»