در این پژوهش اندیشه های کلامی علامه امینی بر اساس متن های کلامی بر جای مانده از ایشان بررسی شده است. از دیدگاه این اندیشمند بزرگ, معرفت خداوند آسان ترین معارف است و از مخلوقات عالم می توان به خالق و مدیر آن پی برد و نظریه تشبیه و تعطیل در مورد صفات الهی باطل بوده و نظریه صحیح اثبات صفات برای خداوند بدون تشبیه به مخلوقات است. قدر به معنی صحیحش عبارت می باشد از:ثبوت امر جاری در علم ازلی العی با اعطا, قدرت بر فعلو ترک و با معرفی شدن هر کدام از خیرو شر برای انسانها. خداوند دو اراده داره:اراده حتم و اراده اختیار. اگر اراده خداوند به طاعات و محبوباتش تعلق گیرد آن اراده حتمی و بالذات است و اگر اراده خداوند به کفر و عصیان عباد تعلق گیرد آن اراده اختیار و عرضی است یعنی خداوند اراده کرده است که عبادتش اختیار کفر و عصیان راداشته باشند. صفات خداوند یا ذاتی است یا فعلی است. صفات فعلی صفاتی هستند که مقابل آن یک صفت وجودی برای خداوند باشد مانند صفت رضا که ضدش صفت سخط است و صفاتی را صفت ذاتی گویند که مقابلش یک صفت وجودی نباشد بلکه مقابلش ممتنع بالذات باشد مانند صفت علم که مقابلش صفت جهل است که برای خداوند ممتنع بالذات است. از دیدگاه ایشان شباهت نبی و امام در این است که هر دو امارتی الهی عستند و تعیین آن ها نیازمند نصب الهی است و تفاوت آن ها دراین است که نبی دارای مقام تشریع است و متصل به وحی الهی است اما شان امام تبلیغ و تبیین احکام است از نظر وی معاد از اصول دین بوده و این مساله نزد شیعه اجماعی است و بر اساس روایات, آخرت دارا بقاء و قرار است و همه مراحل قبل از آن موقتی است. در روایات متعددی وارد شده است که در روز قیامت امیر المومنین تقسیم کننده بهشت و دوزخ هستند و شرط عبور از پل صراط اذن ایشان است. در مجموع میتوان ادعا نمود آراءکلامی ایشان در زمینه های یاد شده منطبق بر عقاید اصیل شیعی می باشد که با قلم ایشان به شکلی متقن به رشته تحریر در آمده و با براهین عقلی و نقلی مستدل شده و راه را بر اشکال تراشی های مخالفان مسدود نموده است.واژه های کلیدی: علامه امینی, ذات الهی, عقیده شیعه, خلیف, امام, نبوت, امیر المومنین(ع).