مسأله حیات ایده آل انسان، از دیرباز برای فلاسفه و اندیشمندان مطرح بوده است و هر یک از آنهاویژگیها و شیوه هایی را برای رسیدن به این حیات مطرح نموده اند. حقیقت آن امری است فراتر از حیات نیوی و فعل و انفعالات فیزیولوژیکی، و برهمین اساس، حیات در یک تقسیم بندی اولیه به دو قسم حیات ابتدایی یا طبیعی محض و حیات حقیقی و انسانی تقسیم می شود. و به همین جهت اصل حیات یک امر تکنیکی و اشتدادی می باشد که از مرتبة پایین آن شروع شده و تا به مرتبة بالا که حیات معقول است ادامه می یابد. قرآن کریم در یک تقسیم بندی، حسیات انسان را به دو نوع حیات دنیوی و اخروی تقسیم می نماید ودر آیات متعددی به بیان ویژگی های هر کدام از ایندو نوع حیات می پردازد، و در نهایت حیات شایستة انسانی را حیات طبیه و صراط مستقیم معرفی می نماید. (من عمل صالحا من ذکر أو انثی وهو مؤمن فلنحیینه حیاة طیبة). در بین فیلسوفان اسلامی استاد محمدتقی جعفری و از بین فلاسفه اگزیستانسیالیست در غرب، کارل یاسپرس تلاش زایدی را با توجه به نوع بینش و آموزه های خود در جهت معرفی حیات ایده آل انسان به کار بسته اند. استاد محمدتقی جعفری با بهره گیری ازآموزه های خود در جهت معرفی حیات ایده آل انسان به کار بسته اند. استاد محمد تقی جعفری بابهره گیری از آموزه های قرآنی و دینی حیات ایده آل را حیات معقول دانسته است و آن را حیات آگاهانه ای می داند که در آن نیروها و فعالیت های جبری و جبرنمای زندگی طبیعی را بابرخورداری از رشد آزادی شکوفان در اختیار، در مسیر هدفهای تکاملی نسبی تنظیم نموده،شخصیت انسانی را که تدریجا در این گذرگاه ساخته می شود، وارد هدف اعلای زندگی می نماید.ایشان سعی نموده است تا به تبیین صحیح ارتباطات چهارگانه انسان با خود، انسان با خدا، انسان باهمنوعان و انسان با جهان هستی بپردازد و همچنین به سؤال های شش گانه، 1. من کیستم؟ 2. به کجا آمده ام؟ 3. برای چه آمده ام؟ 4. با کیستم؟ 5. چگونه آمده ام؟ 6. به کجا خواهم رفت؟ درچارچوب حیات معقول پاسخ قانع کننده ای بدهد. یاسپرس نیز با طرح وجوه چهارگانه وجود(دازاین، اگاهی کل ی، روح و هستی) مرتبة والای حیات انسانی را مرتبه هستی داری می داند و آن را در قالب حیات فلسفی که همان حیات ایده آل مورد نظر اوست معرفی می نماید که مهمترین ویژگی های آن را: 1. مراقبه 2. تأؤمل متعالی 3. تفکر در وظایف خود، می داند. اخلاق نیز درحیات معقول از اهمیت بسزایی برخوردار است. و یکی از عوامل موثر در سعادت انسان، درزندگی محسوب می شود. حیات معقول ممکن است در معرض آسیب هایی نیز قرار گیرد که می بایست به شناخت و رفع آنها همت گماشت.