انسان همواره از نیست شدن و معدوم گردیدن گریزان، و به دنبال ابدیت و ماندگاری است . و برای وصل به این غایت از هیچ کاری روی گردان نیست . امام روشن است تا آن زمان که راه ابدیت را نشناسد، در بیراهه ها و کوره راهها حیران و سرگردان مانده جز حسرت و ناامیدی بهره ای نمی یابد. لذا همواره انسانهای اندیشمند به دنبال شناخت راه و طریق نجات بخشی بوده اند و در راستای ادیان آسمانی که ترسیم کنندگان حقیقی این راهند، مکاتب مختلف فکری از جمله عرفان اسلامی را تدوین نموده اند. امام حقیقت که این مکتب نه مکتبی برخاسته از فکر بشر و در مقابل اسلام، بل مکتبی جوشیده از دورن و بطن دین مبین محمدی (ع) است . یعنی، این مکتب مفسر و مبین و یا بهتر بگوییم لسان باطن و حقیقت شریعت اسلام است و منسوبین به آن، تفکرات خود را با گذر از ظاهر به باطن کلام قرآن و عترت (ع)-که گنجهای پنهان معارفند-به دست آورده اند. در هر حال، بهترین راه تحقق و وصول به ابدیت و جاودانگی در این مکتب، سیر الی الله و فنا فی الله می باشد. یعنی عارف هستی را در نیستی می جوید و فنا را نه نیستی بلکه، حقیقی ترین هستی می انگارد. و بر این باورند که این راه ارشاد مرشد کامل طی شدنی نیست و انسان ره جایی نمی برد. ما در این رساله حقیقت این ادعا را جستجو نمودیم و به این نتیجه دست یافتیم که نزد عارفان، انسان حقیقتی است نامتناهی، که شعاع حق مطلق و متصل به او-جل جلاله-می باشد. حقیقت در پس تعینات و عوارض خلقی که مجموعه ای است که از امور حقیز و ظلمانی چون شهوات و تعلقات مادی و صفات رذیله، تا اموری لطیف و نورانی چون محبت به تعالی و هستی و انسانیت خود، محبوب گشته است . چنانچه امام العارفین و سید الساجدین، مولای زین العابدین می فرمایند: "الهی ... انک لا تحتجب عن خلقک الان ان تحجبهم الامال دونک " و عارف که وصول به ابدیت را همان هویدا گشتن حقیقت انسان می داند معتقد است، تا این حجابها و تعینات توهمی کنار نرود، خورشید وجود انسان طالع نمی گردد، و خرق این حجب در گرو اعراض و عدم اقبال به آنهاست از یک طرف و توجه تام و تمام به باطن و حقیقت خود-که جدا از حقیقت حق تعالی نیست و این اعراض و توجه، باید از مسیر شریعت و احکام آن گذر نمود. چرا که شریعت و ناموس الهی است و تاکید دارند که: "از هتک این ناموس بپرهیز د وگرنه آبت ریزند و به روی سر بیاویزند/