از پرسشهایی که از قدیم در مبحث انسان شناسی مطرح بوده، این است که آیا در درون آدمی حقیقتی بالاتر از پدیدههای طبیعی وجود دارد؟ عدّهای جز همین اعضای مادی و طبیعی که دارای قوانین مخصوص خود است در وجود آدمی به واقعیت دیگری اعتقاد نداشته، همهی فعالیتها و بازتابهای انسان را ناشی از اعضای مادی و طبیعی وجود او میدانند و گروهی دیگر که معمولاً اندیشمندان الهی از آنهایند، قایلند که در تحقق هستی آدمی، علاوه بر جسم و اعضای مادی او، یک حقیقت دیگری وجود دارد که دارای آثار و فعالیتهای غیر مادی است، و اوست که اصل و اساس انسان را شکل میدهد و برای اثبات دیدگاه خود به رهآوردهای کتب آسمانی و سخن پیشوایان دینی و استدلال و براهین عقلی استناد کردهاند. با توجه به این که یکی از فصول ممیّزهی اصلی ماده گرایان و الهیون همین مسأله است، قوت و ضعف برهانهای ارایه شده توسط دانشمندان الهی اهمیت زیادی دارد و برای تشخیص این ضعف و قوت بایستی به نقد و بررسی آنها پرداخت. در این نوشتار پژوهش نقدگونهای در بعضی از براهین ارایه شده از طرف اندیشمندان و فلاسفه مسلمان به عمل آمده است.