در اخلاق تحلیلی معاصر نظریه های مختلفی در باب عینیت ارزش های اخلاقی مطرح است که یک دسته از آن ها نظریه های قائل به عقل عملی اند. این نظریه ها در عین اینکه تاکید بر انفصال اخلاق از عمل دارند، در عین حال، برای اخلاق عینیتی را اثبات می کنند که ریشه در عقل عملی دارد. روایت های متاخر این رویکرد را می توان به دو دسته تقسیم کرد: یک. روایت هایی که با هابز قرابت دارند و دو. روایت هایی که اجمالا کانتی اند. دیدگاه اخلاقی توماس نیگل جزء روایت های کانتی تلقی می شود. نیگل سعی دارد تا برای نوع دوستی به عنوان عنصر مشترک اخلاق عقلانیتی را اثبات کند که مدعی است مبتنی بر عقل عملی است. بر این اساس می توان ادله ای اخلاقی داشت که دارای عمومیت و تعمیم پذیری است و بستگی به امیال و خواسته های خاص افراد ندارد. نیگل مدعی است این عمومیت و تعمیم پذیری ادله اخلاقی را می توان حتی به لحاظ صوری در استدلال های فارغ از فاعل مشاهده کرد. این ادله تعمیم پذیر و عام در اخلاق، همان طور که نیگل اشاره دارد، حکایت از ارزش های عینی و مشترک میان انسان ها دارند. اینکه دیدگاه نیگل تا چه حد متمایز از دیدگاه کانت در این خصوص است، موضوعی است که در این مقاله بررسی و تحلیل می شود.
TOPICAL NAME USED AS SUBJECT
Entry Element
نوع دوستی;عینیت اخلاقی;ارزشهای اخلاقی;اصل تعمیم پذیری;توماس نیگل;کانت;