«انسان»، محور اصلی بسیاری از مسایل فلسفی، کلامی و عرفانی است. وجود نظریات مختلف و حتی ضد و نقیض راجع به انسان، پرداختن و بازشناسی انسان شناسی اندیشمندان عالم اسلام مثل ابن سینا را جهت پاسخ به سوالات و ابهامات این مساله ضرورت می بخشد. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به تبیین و بررسی اندیشه های ابن سینا در باب انسان می پردازد. انسان شناسی ابن سینا در دو مرتبه و مرحله قابل طبقه بندی است؛ مرحله اول، فلسفی و نظری محض است که در آن به انسان و ابعاد وجودی او با نگاه و کنکاشی عقلی و فلسفی نگریسته شده است. عمده مباحث او در علم النفس کتب فلسفی اش همچون شفا و نجات و اشارات در این مرتبه انسان شناسی است. مرحله دوم که نقطه اوج انسان شناسی او هم محسوب می شود، مرحله اشراقی و شهودی است. ابن سینا در رسائل عرفانی خود همچون رساله حی ابن یقظان، رسالة الطیر و رساله سلامان و ابسال و در نمط های آخر اشارات و تنبیهات و جاهائی از کتاب مباحثات و کتاب شفا با نگرشی اشراقی و عرفانی به بحث از انسان پرداخته است. مساله عمده این تحقیق این است که آیا این دو مرحله انسان شناسی ابن سینا با هم سازگاری و پیوند دارند یا نه بلکه با هم اختلاف و تضاد دارند؟ که اثبات و مشخص گردید میان این دو مرتبه انسان شناسی ابن سینا ارتباط و پیوند وجود دارد. صرف نظر از اختلاف در نحوه و روش بیان و ساختار کلمات و اصطلاحات در این دو مرحله، یک سخن و پیام درباره انسان ارائه داده است؛ هم در علم النفس آثار او و هم در آثار و رسائل عرفانی او انسان شناسی واحدی را شاهدیم که در آن اشراق و معرفت و کمال نفس آدمی با اتصال به عقل فعال میسر می شود.
اتصال به عقل فعال;نفس حیوانی;نفس نباتی;تجرد نفس ناطقه;حقیقت نفس انسانی;انواع نفوس ناطقه ;رسالة الطیر;رساله حی بن یقظان;رساله سلامان و ابسال;عارفان (مسلمان);علم نفس ناطقه به ذات;کمال نفس;ارتباط نفس و بدن;نفس انسانی;رئیس قوای حیوانی ;ریاضت;اشارات و تنبیهات;