توماس آکوئینی (1225 - 1274 م) در بخش های متعددی از کتاب های خود، به بررسی مفهوم زیبایی پرداخته است. او این اشارات را به صورت پراکنده و ضمنی مطرح کرده و کتاب یا فصل مستقلی در این خصوص تالیف نکرده است. اگرچه او بسیاری از تصوراتش در باب زیبایی را از پیشینیان خود اقتباس کرده، آنها را به روش خود و در راستای نظریاتش درباره ی وجود و معرفت تفسیر کرده است. بحث از زیبایی در اندیشه ی آکوئینی در دو ساحت زیبایی متعالی و زیبایی محسوس مطرح می شود. تعریف زیبایی و بیان مشخصه های آن، بررسی مساله ی ادراک و تجربه ی زیبایی شناختی و بحث از نسبت زیبایی با صفات متعالی، به ویژه نسبت زیبایی با خیر، عناصر اصلی نظریه ی آکوئینی درباره ی زیبایی را تشکیل می دهد. در این مقاله، ضمن برشمردن عناصر اصلی مفهوم زیبایی نزد آکوئینی، نشان داده می شود که زبان فلسفی وی در اینباره اگرچه بنیادی ارسطویی دارد، از صبغه ی افلاطونی برخوردار است. به علاوه، اعتقادات مسیحی توماس قدیس در نظریه ی او درباره ی زیبایی تاثیرگذار بوده است.
TOPICAL NAME USED AS SUBJECT
Entry Element
فلسفه هنر مسیحی;تثلیث مسیحی;زیبایی متعالی;زیبایی جسمانی;
Topical Subdivision
عینیت زیبایی;رابطه زیبایی و تناسب;زیبایی شناسی;کمال مخلوقات;همه زیبا انگاری;زیبایی شناسی در کتاب مقدس;رابطه زیبایی و خیر;تمامیت امر زیبا;رابطه صورت و زیبایی;دید زیبایی شناسانه;قوای شناختی برتر;ذهنیت زیبایی;امور متعالی;حمل زیبایی بر خداوند;کیفیات ذاتی زیب