امروزه بررسي نقش و اهميت تکنولوژي هاي ارتباطي و اطلاعاتي در شكل دهي به الگوهاي اجتماعي به يكي از موضوع هاي بنيادين مطالعات اجتماعي و سياسي تبديل شده است. بنابراين قابل پيش بيني است كه مهمترين چالش حکومت هاي نيمه اقتدارگرا در اين دوره، فرهنگ پذيري سياسي، تغييرات سياسي و جنبش هاي سياسي باشد. از اين رو در اين مقاله نگارنده با توجه به نظريه ساختارهاي فرصت و بسيج سياسي، به بررسي جنبش هاي اجتماعي در فضاي سايبر در برخي از كشورهاي آسياي جنوب شرقي متمركز شده است. سؤال اين است که چگونه ساختارهاي فرصت ايجاد شده در فضاي سايبر به شبكه اي شدن مدني جنبش هاي اجتماعي در كشورهاي جنوب شرق آسيا كمك كرده و ساختارهاي فرصت ايجاد شده چگونه به عمل سياسي جنبش هاي اجتماعي در اين كشورها کمک کرده است؟ با توجه به محورهاي مذكور، پژوهش حاضر در حوزه جامعه شناسي سياسي تدوين شده است. رويکرد روش شناختي تدوين اين مقاله پلوراليستي)پوزيتويستي و پساپوزيتويستي) و مبتني بر جمع آوري اسنادي و داده هاي ثانويه است. روش تحليل داده ها نيز جامعه شناختي است