امروزه مبارزه با پديده ي تروريسم به يك امر مبتلا به نظام بين المللي مبدل گرديده است؛ چرا كه وضعيت نابسامان ناشي از وقوع آن نه تنها موجب خدشه دار شدن امنيت انساني شده، بلكه صلح و امنيت ملي و بين المللي را مورد هجمه ي خود قرار داده است. بنابراين با چنين شرايطي به نظر مي رسد تنها عزم راسخ جهاني مي تواند به مثابه راهبردي ويژه در مبارزه با تروريسم تلقي گرديده و موجبات رفع شكاف هاي موجود در اين رابطه باشد. با اين حال، يكي از مسائلي كه هميشه از ديد اذهان جهاني مورد اهتمام بوده و متأسفانه هيچ گونه هنجار مؤثري در مبارزه با نقض آن مقرر نگرديده ، مسئله ي «صلح عادلانه جهاني» مي باشد كه با تهديدات ناشي از ارتكاب اقدامات تروريستي اغلب با چالش هايي مواجه است. از اينرو، تحقق صلح عادلانه ي جهاني زماني قابل دسترسي است كه در بسياري از چالش هاي بين المللي به ويژه تهديدات ناشي از تروريسم، دولت ها ضمن توافق نظر در امر مبارزه، و ضمن مساعدت و همكاري با سازمان هاي بين المللي، شكاف موجود را از طريق اجماع در پذيرش اسناد بين المللي در نيل به جهاني عاري از هرگونه ناامني و تهديد مرتفع كنند. به علاوه، امروزه تحقق صلح عادلانه ي جهاني به مثابه حلقه ي مفقوده در چالش ها و هنجارهاي بين المللي مستلزم توجه بيش از پيش به آن است كه اين امر نه تنها موجب رفع ناهنجاري هاي ملي و بين المللي بوده، بلكه با اجراي آرمان ها و اصول مقرر در منشور ملل متحد شرايط تحقق صلح عادلانه ي جهاني را فراهم مي آورد. همچنين، لازم به ذكر است در اين راستا نظام اسلامي به دليل عدالت محور بودن آموزه هاي متقن خود، داراي راهبردهايي جهت استقرار صلح عادلانه بوده كه به عنوان غايت و هدف در تعيين شيوه ها و مجاري تنظيم روابط جمعي به شمار مي آيد و از نظر تحليلي جلوه اي بارز در تبيين و تصديق گفتمان صلح عادلانه محسوب مي گردد. از اينرو، صلح عادلانه ي جهاني در صورت اتكا بر پايه آموزه هاي اسلام به مثابه صلح اسلامي تلقي شده كه رسالتي فراگير در كل جامعه بشري دارد.