جهانی شدن،فراتر از یک اصطلاح،فرایندی است که در آن توسعهی دانش و فناوریهای تولیدی و اطلاعاتی بسیاری از مفاهیم و پدیدههای زندگی را متحول نموده و با برداشتی متفاوت روبهرو ساخته است.روابط همواره دستخوش تغییر قدرت دوباره دگرگون شده و بهگونهای متفاوت شکل گرفتهاند،سطوح و ابعاد توسعه هم دچار تداخل و تلفیق بسیار شده است.در جهانی شدن مفاهیم و الگوهای توسعه متفاوت،یا حتی متعارض با مفاهیم و الگوهای ارائه شده در قالب نوگرایی میباشد و در نتیجه در بسیاری از موارد الگوهای مطرح توسعهی سیاسی قابل اتکا و استناد نخواهند بود و نگرش تقلیلگرایانهی عصر نوگرایی نسبت به توسعه و بسیاری دیگر از مسائل اجتماعی و سیاسی دیگر قادر نخواهد بود واقعیات موجود را به شکل دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.بر این اساس الگویی از توسعه ایجاد میشود که هم محیطی و هم سیاسی- اجتماعی است و در دو سطح داخلی و خارجی برنامه دارد،یک موقعیت جدید است و مسائلی چون تنوع و مرکزیت ارزشهای انسانی،توسعهی توانمندیهای بشری،نقش کلیدی توسعه و کاربرد دانش،تعامل جنبههای خارجی و داخلی،نگرش همهجانبه به توسعه در ابعاد فردی، جمعی،کمی و کیفی(رهیافت توسعهی پایدار)،پرهیز از تقلیلگرایی،مخالفت با تعمیم الگویی خاص به همهی جوامع،کنار رفتن تکتازی دولت در اجرای برنامههای توسعه و افزایش ملاحظات اقتصادی و تجاری را دربر میگیرد.روششناسی فرانوگرایی در این فرایند،تاثیری شگرف از خود نشان میدهد