نويسنده در نوشتار حاضر، بر آن است که از بحثهاي مطرح شده در زمينة جهاني شدن، پلي براي فهم و درک بهتر حکومت جهاني مهدوي ايجاد نمايد تا بتواند تقويت نظرية مهدويت را به اثبات برساند و با توجه دادن خواننده به مباني و ويژگيهاي جهاني شدن اسلام و دولت مصلح موعود و جهاني شدن غربي، عدم اشتراک و ارتباط آنها را با هم نشان داده و اين مطلب را روشن نمايد که روند جهاني شدن کنوني غرب نميتواند مقدمهاي براي تشکيل دولت حضرت مهدي باشد. همچنين در اين نوشتار، به صورت تلفيقي و مقايسهاي، دو موضوع «حکومت جهاني ايدهآل» و «شناساندن رهبر اين حکومت»، مورد تحقيق قرار گرفته است