بررسی تطبیقی پیامدهای نظریه عدالت با تاکید بر دیدگاههای شهید مطهری و جان رالز
نام نخستين پديدآور
رقیه زادبخشی صیقلانی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
الهیات و علوم اسلامی
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۴۰۱
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۱۶ص.
مواد همراه اثر
سی دی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
فلسفه و کلام فلسفه دین
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
کلمه عدالت به معنای لغوی دادرسی و انصاف و درستی است و در اصطلاح، به معنای "وضع کل شی موضعه" و "اعطا کل ذی حق حقه" به کار میرود. به آن سبب که از شروع زمانی که انسان در اجتماع خود را یافت، متوجه نیاز به رعایت عدالت شد تا کسی به حقش تجاوز نکند و خود هم اجازه تجاوز به حق دیگران را نداشته باشد، این موضوع بسیار حائز اهمیت شده است. اینکه این قوانین و دیدگاه های فیلسوفان در باب عدالت مورد بررسی قرار بگیرند نیز اهمیت ویژه ای دارد، چرا که پیامدهای آن می تواند موجب سعادت یک جامعه و حتی ذلت آن شود. شهید مطهری چهار تعریف از عدالت به دست داده که سه مورد اول مربوط به عدالت توزیعی است و مورد آخر کمتر رنگ و روی اقتصادی دارد.1- توازن اجتماعی 2- با همه به تساوی رفتار کردن 3- رعایت حقوق افراد 4- رعایت استحقاق ها در افاضه ی وجود. عدالت فردی، پایه عدالت اجتماعی است. یعنی اینگونه نیست که فرد در جامعه اسلامی نادیده انگاشته شود اما باید پذیرفت که عدالت اجتماعی، برای رسیدن خیر به تمام افراد جامعه و دستیابی به پیامدهای سودمند دنیوی و اخروی و نهایی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. رالز همچنین در بسیاری از موارد در نظر به عدالت مشابه به شهید مطهری عمل کرده است. رالز معتقد بود که توزیع کالاهای اولیه به خصوص آزادی های اساسی، باید به صورت برابر باشد و نابرابری های توزیعی فقط آنجا قابل تحمل است که پیامدهای آن بیشتر به نفع طبقات محروم جامعه باشد. این در حالیست که شهید مطهری در سه تقریر عدالت توزیعی خود بیشتر در پی توازن اجتماعی است که طبیعتا هر کدام پیامدهای خود را دارند. در این تحقیق تلاش بر این است که جامع تر به دیدگاهای رالز و شهید مطهری در باب عدالت پرداخته شود و پیامدهای هر دو دیدگاه در اجتماع بررسی شود و نگاهی مقایسه ای تطبیقی هم به نظرات دو فیلسوف خواهیم داشت. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و رایانه ای صورت گرفته است.
متن يادداشت
The word justice has the literal meaning of proceedings, fairness, and justice, and in the term, it is used in the meaning of 'place everything in its place' and 'giving the whole right to the right'. Men realized from the moment they found themselves in society that justice was required to avoid violating their rights and that they were not allowed to violate the rights of others. These laws and philosophers' views on justice can directly influence a society's prosperity and humiliation. Shahid Motahari gave four definitions of justice, the first three are related to distributive justice, and the last one has a less economic perspective. Individual justice is the basis of social justice, which means that the individual should not be ignored in Islamic society. However, it should be accepted that social justice is more important to achieve good for all members of society and to achieve beneficial consequences in the world, the hereafter, and the final. Rawls has also acted in many cases similar to Shahid Motahari regarding justice. Rawls believed that the distribution of primary goods, and fundamental liberties, should be equal and that distributional inequalities can only be tolerated if their consequences are more beneficial to the disadvantaged classes of society. At this time, Shahid Motahari, in his three interpretations of distributive justice, is more in pursuit of social balance, each of which naturally has its consequences. The purpose of this research is to examine the consequences of Rawls's and Motahari's views on justice in a society more comprehensively. We will compare the views of the two philosophers with a comparative view.This writing is done with descriptive and analytical methods and relies on library and digital studies.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
A Comparative Study of the Outcome of Theory of Justice with Emphasis on the Views of Shahid Motahhari and John Rawls
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )