مقایسه سبکهای دلبستگی و مشکلات هیجانی کودکان قربانی خشونت و کودکان عادی
نام نخستين پديدآور
نرگس بیات
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
علوم تربیتی و روانشناسی(پردیس)
تاریخ نشرو بخش و غیره
۱۴۰۰
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۸۳ص.
مواد همراه اثر
سی دی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
روانشناسی
زمان اعطا مدرک
۱۴۰۰/۱۱/۲۴
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
پدیده خشونت همواره در طول تاریخ از مهمترین معضلات جوامع بشری بوده است؛ اما یکی از مهمترین آنها خشونت علیه کودکان است. به همین خاطر این پژوهش باهدف مقایسه سبکهای دلبستگی و مشکلات هیجانی کودکان قربانی خشونت و کودکان عادی انجام شد. از بین کلیه دانشآموزان 12- 15 سال شهر تبریز که در سال تحصیلی 1400- 1401 تحصیل میکردند 100 نفر کودک (50 کودک عادی و 50 کودک قربانی خشونت) بر اساس نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای مقایسه سبکهای دلبستگی و مشکلات هیجانی در کودکان عادی و کودکان قربانی خشونت از پرسشنامههای خشونت علیه کودکان اودلسون (2014) برای تعیین کودکان عادی و کودکان قربانی خشونت، سبکهای دلبستگیهازان و شیور (1987) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرانز و رومر (2004) استفاده شد. شیوه اجرا بدینصورت بود که ابتدا 167 کودک پرسشنامه اودلسون و همکاران (2014) را پر کردند تا مشخص شود که در کدام دسته از بین (کودکان عادی و کودکان قربانی خشونت) قرار میگیرند. درنهایت بعد ازسرند کردن نمونه موردپژوهش یافتهها با استفاده از آزمون تی مستقل دوگروهی تحلیل شدند. نتایج بهدستآمده نشان داد که بین سبکهای دلبستگی و مشکلات هیجانی کودکان عادی و کودکان قربانی خشونت تفاوت وجود دارد؛ بنابراین به متصدیان حوزه بهداشت روانی خانواده پیشنهاد میگردد که با توجه به تأثیر و نقشی که تنظیم شناختی هیجان بر روی سلامت روانی و جسمی کودکان میگذارد بهخصوص کودکانی که در معرض انواع آسیبها و خشونتهای خانگی قرار دارند، با ارائه آموزشها و برگزاری سمینارهایی جهت استفاده بهتر این کودکان از سازوکارهای سازش یافته تنظیم هیجان نهایت سعی و کوشش خود را بنمایند تا این کودکان اضطراب و افسردگی کمتری را متحمل شوند و بتوانند زندگی شادتری را برای خودشان خلق بنمایند.
متن يادداشت
The violence phenomenon has been one of the most important problems in human societies in history. However, one of the most important issues is violence against children. This research was conducted in order to compare the attachment styles and emotional problems of the children victims of violence and normal children. Among all 12-15 year old students in Tabriz who were studying in academic year 2021-2022, 100 children (50 normal and 50 victims of violence) were selected based on purposive sampling. For comparison between the attachment styles and the emotional problems in normal children and children victims of violence, the Odelson Child Abuse Questionnaire (2014) and for identification of normal children and child victims of violence, Hazen and Shaver attachment styles questionnaire (1987) and the Granz & Roemer (2004) Difficulty in Emotion Regulation Questionnaire were used. The implementation method was in such way that first, 167 children filled Odelson et al. (2014) questionnaire in order to identify the category of the children (normal children and children victims of violence). Finally, after screening of the research sample, the findings were analyzed using two-group independent t-test. The results showed that there is a difference between attachment styles and emotional problems of the normal children and the children victims of violence. Therefore, considering the effect and role of cognitive emotion regulation on children's mental and physical health, especially children exposed to all kinds of family injuries and violence, it is suggested that the family mental health professionals to hold training courses and seminars for better use of the adapted mechanisms of emotion regulation so that these children suffer less anxiety and depression and be able to have a happier life.
عنوانهای گونه گون دیگر
عنوان گونه گون
Comparison of Attachment Styles and Emotional Problems of Victim Children and Normal Children
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )